جزیره مرجانی کارولین آتول، کیریباتی در اقیانوس آرام

  • درباره

تور گردشگری مجازی:

جزیره مرجانی کارولین آتول، کیریباتی در اقیانوس آرام

جزیره مرجانی کارولین نقطه برجسته و مقصد اصلی سفر کاتاماران من در سال 2019 در اقیانوس آرام بود.

این جزیره مرجانی در 837 کیلومتری شمال تاهیتی قرار دارد، اما از نظر زمان 24 ساعت جلوتر است. بنابراین، اگر دوشنبه در تاهیتی باشد، از قبل سه‌شنبه در کارولین است – و از نظر فنی، کسانی که در این جزیره مرجانی هستند به موقع در مقابل همه افراد دیگر روی زمین هستند. این کشتی فقط دو شرکت کننده داشت: کاپیتان با استعداد پلینزی من، Teahui و من، مرد دیوانه‌ای که در سال 2018 به این فکر افتادم که با یک شرکت چارتر کاتاماران تاهیتی، Poe Charters، برای رفتن به این جزیره مرجانی دورافتاده تماس بگیرم. در میان کاپیتان‌های این شرکت، هیچ‌کس تا به حال به آتول کارولین نرفته است، بنابراین وقتی این پروژه ظاهر شد، همه کاپیتان‌ها برای به‌دست آوردن این شغل با همدیگر رقابت می‌کردند. جای تعجب نیست که این کار به بهترین، دیوانه‌ترین و جسورترین کاپیتان داده شد. Teahui گفت این یک فرصت یک‌بار در زندگی برای او بود!

کاپیتان تیهویی

سفر ما از تاهیتی شروع شد. ما حتی مرز بیرونی بندر پاپیته را ترک نکرده‌ایم – و قبلاً دلفین‌های بازیگوش را در کمان کاتاماران (نام قایق پو روا بود) ملاقات کرده‌ایم.

دلفین ها

پس از چند ساعت قایقرانی در باد خوب به تتیاروآ، جزیره خصوصی مارلون براندو رسیدیم. شاید قبلاً تور من دربارهٔ این جزیره سلطنتی زیبا را در اینجا در هوایی دیده باشید. من چند ساعتی را بر فراز تالاب تتیاروآ پرواز کردم، سپس مستقیماً به سمت جزیره مرجانی کارولین حرکت کردیم.

Tetiaroa، جزیره خصوصی مارلون براندو

وقتی از مقابل استراحتگاه براندو، به سمت غرب جزیره رد شدیم، افق با رنگ‌های نارنجی غروب خورشید شعله ور بود و اقیانوس نسبتاً آرام بود.

غروب خورشید بر فراز اقیانوس

شب مانند همیشه در مناطق استوایی ناگهان فرا رسید، اگر ماه نباشد، در عرض چند دقیقه در تاریکی مطلق قرار می‌گیرید. در طول شب ما به سرعت متوجه شدیم که باد برای ما کافی نیست که بتوانیم تنها با قایقرانی به جزیره جزیره کرولین برسیم. سرعت ما به شدت کاهش یافت. بنابراین صبح روز بعد تصمیم گرفتیم مسیر را اصلاح کنیم و به سمت گذرگاه آواتورو در جزیره مرجانی Rangiroa حرکت کردیم. Teahui با مهارت در آب‌های دیوانه‌ی گردنه (که در معرض امواج، گرداب‌ها و تلاطم‌های آب در هنگام جزر و مد بالا و پایین است) کاتاماران را طی کرد. در آواتورو کاتاماران را پارک کردیم و من با تاکسی رفتم تا تمام قوطی‌های موجود در جزیره را بخرم. دیدن دوباره این جزیره خوب بود، چون دو سال قبل از آن یک هفته اینجا ماندم. من بیش از 600 یورو فقط روی قوطی‌های پلاستیکی برای سوخت اضافی مورد نیازمان خرج کردم. ما تانک‌ها و “بیدون ها” را نیز پر کردیم (به فرانسوی که به آن‌ها می‌گویند). من چند پانوراما از گذرگاه آواتورو ساختم و سپس به سمت جزیره مرجانی کارولین ادامه دادیم.

امواج

در طول عبور طولانی از اقیانوس آزاد، ما مجبور بودیم در طول شب در وظیفه نگهبانی بمانیم – هر یک از ما 3 ساعت انجام دادیم و سپس تعویض کردیم. تصور کنید ساعت یک بامداد از خواب بیدار می‌شوید، به عرشه‌ها می‌روید و هر 20 دقیقه افق را برای حضور احتمالی قایق‌های دیگر یا رویدادهای آب و هوایی آینده بررسی کنید. من همچنین مجبور شدم پارامترهای ناوبری خودکار خلبان را بررسی کنم تا مطمئن شوم که عنوان ما هنوز درست است. ما هرگز با هیچ کشتی دیگری برخورد نکردیم. در سفر 18 روزه و 2400 کیلومتری ما حتی یک نفر هم نبود. بخشی ارواح از اقیانوس آرام! در طول شب، باید روی عرشه بسیار هوشیار بود: اگر به دریا بیفتید، زندگی شما به پایان رسیده است. Teahui به دلیل صدای موتور هرگز فریادهای من را نمی شنید و در تاریکی یافتن من در میان امواج بسیار سخت بود. بازی تمام می‌شد! بنابراین ما یک قانون سختگیرانه برای عدم مصرف الکل داشتیم. همچنین باید آب و هوا را بررسی می‌کردیم. ابرهای بارانی معمولاً به معنای دو چیز هستند: یا توقف کامل باد، یا باد شدید شدید ناگهانی، بنابراین در چنین شرایطی مجبور شدیم بادبان‌ها را پایین بیاوریم تا احتمال آسیب نرسد.

ابرهای استوایی

یک روز عصر، حوالی ساعت 10، روی بالای کاتاماران نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم، که تقریباً در همان لحظه هر دو متوجه شدیم که چیزی حواس ما را فریب می‌دهد: من به افق نگاه می‌کردم، به سمت شرق. شبی تمیز بود، فقط چند ابر، ماه در بالای افق بود، مثل یک تابلوی نقاشی قدیمی در میان ابرها معلق بود. سپس به‌نظرم رسید که ماه – گویی یک تکه توپ جامد – بالا و پایین می‌پرد و همچنین به طرفین می‌لرزد. این نمی‌توانست درخشش جوی باشد، زیرا تصویر ماه واضح، شفاف، محیط آن مرتب و تیغ‌آلود بود. به عنوان یک کل، به عنوان یک بلوک واحد حرکت کرد. سپس سعی کردم با چشمانم یکی از ابرهای نزدیک را به عنوان مرجع ثابت کنم: برایم واضح بود که فاصله ظاهری ماه تا ابر به طرز دیوانه‌واری درحال تغییر است. در حالی که به این موضوع فکر می‌کردم، ما هر دو تقریباً در یک زمان یک سؤال را پرسیدیم، پس از سکوت طولانی مدت مشاهده این صحنه: ماه چه مشکلی دارد؟ فرض من این است که این نوع جدیدی از توهم بینایی است که توسط مغز ما ایجاد شده است. از آنجایی که ما بالای یک رگ لرزان نشسته بودیم، مغز ما سعی کرد تصویر را در سرمان تثبیت کند و این ممکن است باعث این پدیده عجیب شود (من فقط یک‌بار اشاره به این موضوع در اینترنت پیدا کردم).

با سرعتی حدود 6 گره دریایی (تقریباً 12 کیلومتر در ساعت)، حدود 50 ساعت طول کشید تا به جزیره مرجانی کارولین رسیدیم. وقتی برای اولین‌بار نگاهی اجمالی به تکه باریک زمین جزیره جنوبی انداختیم، چقدر در میان امواج غلتان هیجان زده بودیم! وجود یک جزیره قبلاً توسط پرندگان دریایی متعددی که برای مأموریت شکار غذای روزانه خود بیرون آمده بودند، اعلام شده بود. آنها بسیار کنجکاو بودند و در فاصله 40 کیلومتری از جزیره مرجانی از نزدیک به ما نزدیک شدند. آنها به ویژه توسط طعمه ماهیگیری ما که 30 متر پشت سر ما در آب دنبال می‌شد مسحور شده بودند (ما در طول سفر هیچ ماهی صید نکردیم!).

پرنده ها

زمان رسیدن ما واقعاً عالی بود: هنوز قبل از ظهر بود، بنابراین خورشید را پشت سرمان داشتیم. اگر می‌خواهید وارد کانال کور آتول کارولین شوید، این بسیار مهم است. به دلیلی به آن «کور» می‌گویند. در واقع به تالاب منتهی نمی شود، بلکه به یک شن و ماسه جزیره جنوبی منتهی می‌شود. از آنجایی که هیچ کس از پو چارتر به اینجا نیامد، من خودم قبل از سفر تحقیق کردم. من کتاب ران فالکونر را خوانده ام: با همدیگر به تنهایی، سال‌هایی را که او با همسر و دو فرزندش در اینجا گذراند. وی همچنین دربارهٔ نحوه ورود به کانال Blind نکاتی را ارائه کرد. من همچنین موفق شدم او را در فیس بوک پیدا کنم، بنابراین قبل از سفر گفتگوهای زیادی داشتیم.

کارولین آتول.  کیریباتی

وقتی به کانال Blind رسیدیم، GPS ما نشان داد که درست در مقابل ما قرار دارد، با این حال دیدن آن با امواجی که در همه جا می‌چرخند و می‌شکند بسیار دشوار بود. ما واقعاً از اینکه دیدیم چقدر باریک است شگفت زده شدیم. آیا این واقعا کانال Blind است؟ همین؟! قسمت قابل استفاده شاید 16 متر عرض داشت! اولین چیزی که می‌بینید یک کشتی غرق شده در ورودی است – این نشانه خوش آمدگویی کارولین است! 🙂 ما هم می‌دانستیم که این کانال چند میله آهنی زنگ زده از زیر آب بیرون زده است. اینها بقایای قفسهای ماهیگیری باقیمانده از حدود 20 سال پیش است.

میله‌های آهنی

فقط دو روز قبل از ورودمان جرات کردم گزارش این موضوع را به تیهویی نشان دهم. به او گفتم: فکر می‌کنم باید این را بخوانی. من از دیدن او که آن را می‌خواند عصبی شدم، زیرا می‌دانستم که او را ناراحت می‌کند. برنامه این بود که من با کاتاماران بیرون در اقیانوس آماده بمانم درحالی‌که Teahui با دنگ (ما آن را زودیاک هم می‌نامیم) می‌رود تا گذرگاه را بررسی کند و میله‌های آهنی را ببیند. با این حال، فشار و استرس روی ما به حدی بود که در بدو ورود بلافاصله برای ورود به خانه رفت.

کانال کور.  کارولین آتول.  کیریباتی

من تمام وسایل ضروری خود را آماده تخلیه کردم تا در صورت برخورد چیزی با بدنه و شروع به غرق شدن کنیم. Teahui یک مانور ورود فوق‌العاده انجام داد. او آن را نوعی خودکشی نامید: هیچ کاپیتان کارکشته‌ای هرگز با یک کاتاماران به این اندازه خطر ورود به داخل را ندارد. فقط ریسکش خیلی زیاده! درست پس از رسیدن به تنگه کانال، کاتاماران باید بچرخد تا از دیوارهای مرجانی این گذرگاه دور بماند. وقتی توقف کردیم و سه (!) لنگر انداختیم، کمیته استقبال از راه رسید. بارهای کوسه! نه افراد بسیار مهربان، از آنجایی که این مکان آنقدر دور است که حتی نوک سیاه نیز بسیار تهاجمی است، آن‌ها به سادگی برای دیدن انسان‌ها استفاده نمی شوند. هنگام بررسی یکی از لنگرها، Teahui مجبور شد یک کوسه خاکستری را با باله‌هایش از بین ببرد. او یک بومی پولینزیایی از تاهیتی است، با کوسه‌ها بزرگ شد و سوار بر امواجی با ارتفاع 5 متر، و با این حال این کوسه‌ها برای او نیز ناراحت کننده بودند. بهتر است تا این حد از تمدن به خطر نیفتید! بودن در این کنترل از راه دور حس خاصی به آدم می‌دهد: دیدن مکانی با زیبایی فوق‌العاده تا حد زیادی دست نخورده شگفت انگیز است، اما هر چه از نوع بشر دورتر باشید، عصبی‌تر می‌شوید. شما حتی بیشتر متوجه می‌شوید که ما چقدر کوچک هستیم، به خصوص درست در وسط وسیع‌ترین اقیانوس روی زمین، اقیانوس آرام! در واقع، سیاره ما را باید آب نامید نه زمین، زیرا بیش از دو سوم آن را آب پوشانده است. به خصوص درست در وسط وسیع‌ترین اقیانوس روی زمین، اقیانوس آرام! در واقع، سیاره ما را باید آب نامید نه زمین، زیرا بیش از دو سوم آن را آب پوشانده است. به خصوص درست در وسط وسیع‌ترین اقیانوس روی زمین، اقیانوس آرام! در واقع، سیاره ما را باید آب نامید نه زمین، زیرا بیش از دو سوم آن را آب پوشانده است.

کارولین آتول.  کیریباتی

هنگامی که به طور ایمن لنگر انداختیم (حداقل این چیزی بود که ما تصور می‌کردیم)، ناهار خوردیم و بلافاصله کار عکاسی هوایی را شروع کردیم. اگر به این پانوراما نگاه کنید،، که تالاب شبیه یک هزارتو است. در برخی نقاط آب آنقدر کم عمق است که حتی با لاستیک ما (که آبکشی نزدیک به صفر دارد) امکان عبور وجود نداشت. در جایی مجبور شدیم بیرون بیاییم و قایق را هل بدهیم و راه برویم – مراقب کوسه‌ها باشیم، زیرا وقتی در آب کم عمق قدم می‌زنی فکر می‌کنند که پاشیدن پاهایت توسط ماهی‌های دردسرساز ایجاد می‌شود و این برای آن‌ها به معنای وقت ناهار است. گاهی اگر خیلی نزدیک می‌شدند مجبور می‌شدیم روی قایق بپریم.

کارولین آتول.  کیریباتی

به طور معمول ما از این نوع کوسه‌ها نمی ترسیم، من به طور منظم با آن‌ها در جاهای دیگر در پلینزی یا مجمع الجزایر راجا آمپات غرب پاپوآ شنا و شیرجه می‌زنم: با کوسه‌های نوک سیاه، کوسه‌های لیمویی (که بسیار بزرگ هستند)، کوسه‌های صخره ای، نوک سفید. (البته نه با نوک سفید اقیانوسی که یکی از تهاجمی‌ترین نژادهای کوسه است). اما کارولین یک مکان دیوانه و وحشی دربارهٔ کوسه‌ها است. تنها شانس شما برای غواصی در اینجا غوطه ور شدن در آب با بدن کامل است، بنابراین کوسه‌ها می‌توانند شما را واقعا ببینند و اندازه شما را اندازه گیری کنند. و سپس اگر خیلی نزدیک شوند فقط به آن‌ها لگد می‌زنید. در رسانه ها، کوسه‌ها هنوز شیطانی هستند و مردم از آن‌ها بسیار می‌ترسند. برای من، کوسه‌ها مانند سگ‌ها هستند: بیشتر نژادهای کوسه هیچ خطری برای انسان ندارند، اما چند نژاد وجود دارند که تمایل طبیعی به بیش از حد تهاجمی دارند.

عصر به Motu Ana-Ana (motu به معنی جزیره کوچک در پلینزی) رفتیم، می‌خواستم بقایای سکونتگاه کوچکی را که فالکونرها ساخته بودند ببینم. من هنوز می‌توانستم فر را با بطری‌های داخلی ببینم. من می‌خواستم یک پانورامای زمینی در آنجا بسازم، اما سپس توسط ارتش مورچه‌ها مورد حمله قرارگرفتم. بنابراین من از آن طرح منصرف شدم!

در بازگشت به کاتاماران، با تلفن ماهواره‌ای خود با والدینم در مجارستان تماس گرفتم و آن‌ها را ساعت 5:30 صبح بیدار کردم. بعد از ظهر، من و تیهویی درحال بحث دربارهٔ روز بعد بودیم. خیلی زود بیدار می‌شدیم Teahui توصیه کرد که ابتدا به شمال جزیره مرجانی بروید و از آنجا تصاویر پانوراما را شروع کنید و سپس به تدریج به سمت جنوب برگردید. من برای 6 روزی که قصد داشتیم اینجا در Caroline بمانیم، یک برنامه پرواز بسیار دقیق برای دو پهپادم داشتم. به جای آن پیشنهاد می‌کردم که اولین روز کامل را در حوالی بخش میانی جزیره مرجانی بگذرانیم، زیرا این زیباترین و زیباترین قسمت جزیره است و می‌خواستم مطمئن شوم که زیباترین پانوراما را در اسرع وقت انجام دهم. . پس از همه، شما نمی دانید چه اتفاقی خواهد افتاد، شاید آب و هوای بد یا مشکلات دیگر. چه کسی می‌داند؟

کارولین آتول.  کیریباتی

بعد از یک طلوع زودرس، صبحانه مان را خوردیم و در ساعت 6:20 خورشید با نیروی شدیدی بر ما می‌کوبید. ما لباس کامل سفید و فقط آستین بلند می‌پوشیم. ما همچنین از ضدآفتاب‌های رنگارنگ روی گونه و زیر چشم استفاده کردیم، این محصول از نظر فیزیکی پوست را می‌پوشاند و در نتیجه از آن در برابر آفتاب سوزان محافظت می‌کند. ما اسلالوم خود را در تالاب شروع کردیم، زیرا Teahui باید پیچ ​​و خم‌ها را یاد می‌گرفت و راه‌های پنهان درونی این تالاب را کشف می‌کرد. ما از مانورها بسیار لذت بردیم – همچنین سوخت زیادی سوزاندیم زیرا دور زدن آن بسیار دشوار است. فراموش نکنیم که دنگ ما از لاستیک و جزیره مرجانی از مرجان‌های تیغی تولید شده است. برقراری ارتباط را به عهده شما می‌گذارم! 🙂 این یک مکان باورنکردنی است: اگرچه پوشش گیاهی می‌تواند نسبتاً سرسبز باشد، اما اغلب اوقات از درختچه‌هایی تشکیل شده است که سایه کمی ایجاد می‌کنند! بنابراین مجبور شدم مانند موش زیر چند بوته خم شوم که از نور خورشید تسکین چندانی نمی بخشد و دیدن آنچه روی صفحه نمایش می‌رود در حین پرواز پهپاد بسیار دشوار بود. حداقل من تجربه کردم که زندگی برای پرندگان روی این موش‌ها چگونه است. جزیره مرجانی حداقل یک و نیم میلیون پرنده را در خود جای داده است. برخی از جوجه‌ها درحالی‌که پدر و مادرشان در اقیانوس برای ماهیگیری هستند، تمام روز زیر آفتاب سوزان منتظرند. آنها همچنین بسیار اهلی هستند، شما می‌توانید بسیار نزدیک شوید. در پایان روز 36 پانوراما ساختم، از جمله آنهایی که روز قبل عکاسی کردم، بنابراین واقعا راضی بودم. زمانی که به سمت کاتاماران برمی‌گشتیم، واقعاً امیدوار بودیم که کاتاماران هنوز آنجا باشد و در اقیانوس آزاد نرود. حداقل من تجربه کردم که زندگی برای پرندگان روی این موش‌ها چگونه است. جزیره مرجانی حداقل یک و نیم میلیون پرنده را در خود جای داده است. برخی از جوجه‌ها درحالی‌که پدر و مادرشان برای ماهیگیری در اقیانوس بیرون هستند، تمام روز زیر آفتاب سوزان منتظرند. آنها همچنین بسیار اهلی هستند، شما می‌توانید بسیار نزدیک شوید. در پایان روز 36 پانوراما ساختم، از جمله آنهایی که روز قبل عکاسی کردم، بنابراین واقعا راضی بودم. زمانی که به سمت کاتاماران برمی‌گشتیم، واقعاً امیدوار بودیم که کاتاماران هنوز آنجا باشد و در اقیانوس آزاد نرود. حداقل من تجربه کردم که زندگی برای پرندگان روی این موش‌ها چگونه است. جزیره مرجانی حداقل یک و نیم میلیون پرنده را در خود جای داده است. برخی از جوجه‌ها درحالی‌که پدر و مادرشان برای ماهیگیری در اقیانوس بیرون هستند، تمام روز زیر آفتاب سوزان منتظرند. آنها همچنین بسیار اهلی هستند، شما می‌توانید بسیار نزدیک شوید. در پایان روز 36 پانوراما ساختم، از جمله آنهایی که روز قبل عکاسی کردم، بنابراین واقعا راضی بودم. زمانی که ما به سمت کاتاماران برمی‌گشتیم، واقعاً امیدوار بودیم که کاتاماران هنوز آنجا باشد و در اقیانوس آزاد نرود. از جمله آنهایی که روز قبل شلیک کردم، بنابراین واقعا راضی بودم. زمانی که ما به سمت کاتاماران برمی‌گشتیم، واقعاً امیدوار بودیم که کاتاماران هنوز آنجا باشد و در اقیانوس آزاد نرود. از جمله آنهایی که روز قبل شلیک کردم، بنابراین واقعا راضی بودم. زمانی که به سمت کاتاماران برمی‌گشتیم، واقعاً امیدوار بودیم که کاتاماران هنوز آنجا باشد و در اقیانوس آزاد نرود.

کارولین آتول.  کیریباتی

خیالمان راحت شد که آن را در کانال Blind پیدا کردیم. ماهی صید شده توسط Teahui از تالاب در کانال Blind (کوسه‌ها کند بودند و ما موفق شدیم آن را برای خود نگه‌داریم!) در اجاق ما درحال پختن بود. ما مشتاقانه منتظر یک غذای خوشمزه بودیم، اما بعد دیدیم که ماهی شروع به کف کردن کرد. خوب، واقعاً فال خوبی نیست، بنابراین تصمیم گرفتیم که آن را نخوریم. می توانست سیگواترا داشته باشد. مسمومیت ماهی سیگواترا (CFP) یک بیماری منتقله از غذا است که در اثر خوردن ماهی صخره‌ای که گوشت آن به سموم خاصی آلوده است، ایجاد می‌شود. بنابراین پس از آن همه کوسه‌ها هنوز به ماهی‌های ما ختم می‌شوند.

کارولین آتول.  کیریباتی

ما درحال صحبت کردن در عصر آرام بودیم و هر کدام از ما قبل از خواب رفتیم تا کمی مطالعه کنیم. خوشایند بود که بتوانیم در یک قایق کم و بیش ثابت بخوابیم، زیرا اکنون کاملاً محافظت شده بودیم، نه در اقیانوس باز. خوب، آرامش ما طولانی نبود.

حدود ساعت 2 شب با صداهای وحشتناکی از خواب بیدار شدم: خراش فلز روی فلز، صداهای خراشیدن. این واقعاً واقعاً خطرناک به‌نظر می‌رسید. البته من فوراً معنی آن را فهمیدم: لنگر انداختن ما درحال حرکت بود، موقعیت ما ناپایدار شد. باقیمانده قفس‌های ماهیگیری، میله‌های آهنی در آب در ابتدا برای ما مفید بودند، زیرا یکی از لنگرها در آن‌ها گیر کرده بود، اما پس از یک روز و نیم نتوانستند وزن ما را تحمل کنند، حتی با هم. دو لنگر دیگر رفتم بالا، اما چیزی نمی دیدم، ماه نبود و کاملا تاریک بود. من نمی توانستم Teahui را ببینم. بعداً معلوم شد که ما برای بررسی وضعیت در زمان‌های مختلف به عرشه رفتیم. اما از آنجایی که در تاریکی مطلق انجام هیچ کاری غیرممکن است، فقط باید منتظر ماند. در یک نقطه من همچنین می‌توانستم صدای ترسناکی را بشنوم که با خراش پلاستیک روی سنگ همخوانی داشت – به این معنی که کاتاماران ما نیز کناره‌های کانال را لمس می‌کرد، جایی که آب در هنگام جزر به سختی نیم متر عمق داشت. در نور اول ما وضعیت را ارزیابی کردیم و Teahui سعی کرد لنگرگاه قایق‌ها را تثبیت کند. متاسفانه جریانات اجازه این کار را ندادند و در حین تلاش یکی از لنگرها را به‌همراه طناب از دست دادیم. بنابراین در نهایت تصمیم گرفتیم که به‌جای غرق کردن کاتاماران خود، اکنون از اردو خارج شویم. فقط بعد از 2 شب! اما من خیلی ناامید نبودم – من قبلاً زیباترین مجموعه پانورامایی را داشتم که تا به حال انجام داده بودم و مکان‌های کلیدی جزیره مرجانی را پوشش می‌دادم. در نور اول ما وضعیت را ارزیابی کردیم و Teahui سعی کرد لنگرگاه قایق‌ها را تثبیت کند. متاسفانه جریانات اجازه این کار را ندادند و در حین تلاش یکی از لنگرها را به‌همراه طناب از دست دادیم. بنابراین در نهایت تصمیم گرفتیم که به‌جای غرق کردن کاتاماران خود، اکنون از اردو خارج شویم. فقط بعد از 2 شب! اما من خیلی ناامید نبودم – من قبلاً زیباترین مجموعه پانورامایی را داشتم که تا به حال انجام داده بودم و مکان‌های کلیدی جزیره مرجانی را پوشش می‌دادم. در نور اول ما وضعیت را ارزیابی کردیم و Teahui سعی کرد لنگرگاه قایق‌ها را تثبیت کند. متاسفانه جریانات اجازه این کار را ندادند و در حین تلاش یکی از لنگرها را به‌همراه طناب از دست دادیم. بنابراین در نهایت تصمیم گرفتیم که به‌جای غرق کردن کاتاماران خود، اکنون از اردو خارج شویم. فقط بعد از 2 شب! اما من خیلی ناامید نبودم – من قبلاً زیباترین مجموعه پانوراما را داشتم و مکان‌های کلیدی جزیره مرجانی را پوشش می‌دادم.

کارولین آتول.  کیریباتی

و ایمنی بالاتر از همه چیز نهفته است! اما من کسی نیستم که به راحتی تسلیم شوم: ما بلافاصله تصمیم گرفتیم که به کارولین (یا کارولینا که Teahui با خوشحالی آن را جزیره می‌نامید) بازگردیم. به هر حال، ما باید لنگر گم شده را بازیابی کنیم، دقیقاً می‌دانیم کجا قرار دارد، فقط در عمق 4-5 متری است. اما برای سفر بعدی ما سه نفر در کشتی خواهیم بود: یک خدمه دیگر وجود خواهد داشت، بنابراین یک نفر همیشه در کاتاماران خواهد ماند تا کنترل کامل و نظارت بر خانه شناور ما را حفظ کند. اگر تورم اجازه ورود به کانال کور را نمی دهد، کاتاماران همچنان می‌تواند در حالت آماده باش در اقیانوس بماند و بدون توقف بالا و پایین حرکت کند. شما باید درک کنید که لنگر انداختن کشتی در خارج از جزیره مرجانی غیرممکن است: صخره به طور ناگهانی به اعماق عظیم سقوط می‌کند (در بیشتر اودیسه ما، عمق اقیانوس 4.5 کیلومتر بود!). اگر به سمت نسبتا کم عمق جزیره مرجانی نزدیک شوید و لنگر را رها کنید، به خط ساحلی که در آن امواج می‌شکند بسیار نزدیک خواهید شد. شما نمی خواهید لنگر خود را از دست بدهید و در نهایت روی صخره مرجانی غلت بزنید و بشکنید – درست همان کاری که مارلون براندو با ماهیگیرش انجام داد که برای اولین‌بار در جزیره مرجانی محبوبش Tetiaroa فرود آمد. سفر بعدی ما در آوریل/مه 2021 انجام خواهد شد، تاریخ‌ها از قبل تعیین شده است، البته از کارولین و همچنین بسیاری از جزایر مرجانی دیگر در مجمع الجزایر تواموتو بازدید خواهیم کرد!

خروج از کانال Blind به اندازه ورود به آن چالش برانگیز بود. به شدت متلاطم بود، دامنه امواج بسیار زیاد بود و در شیار یکی از آن‌ها تقریباً به یکی از سرهای مرجانی‌ درکنار کانال برخورد کردیم، تقریباً 40 سانتی متر با آن فاصله داشتیم. چه خوب که شلوار قهوه‌ای مان را پوشیدیم (شوخی کردم)!

کارولین آتول.  کیریباتی

پس از کارولین، ما ناگهان با زمان زیادی مواجه شدیم، بنابراین این امکان بازدید خود به خود از جزیره را فراهم کرد. تصمیم گرفتم ابتدا به تیکه هاو برویم. یکی از خنده‌دارترین لحظه‌هایی بیرون رفتن در کوه‌ها زمانی بود که زودیاک ما توسط امواج شسته شد و ما دیر متوجه آن شدیم و در جزیره‌ای کوچک بدون قایق گیر افتادیم و کاتاماران بسیار دور از ما در داخل تالاب لنگر انداخته بود. در آن زمان بود که دیدم Teahui سریع‌ترین دویدن و شنا را با سرعت‌های المپیک انجام داد. اما ما قایق خود را پس گرفتیم وگرنه از یک ماهیگیر کمک می‌خواستیم. پس از Tikehau به Rangiroa بازگشتیم و به تالاب آبی رفتیم، جایی که من یک بررسی پانورامای کاملاً هوایی و زمینی از این باغ باشکوه Eden انجام دادم. من، آدم، اول نام او، این بهشت ​​را کاملا تایید می‌کنم. داخل تالاب غول پیکر Rangiroa (74 کیلومتر طول!!! ) ما یک موج عظیم (امواج ریتمیک) داشتیم، بنابراین ترک کاتاماران با زودیاک، سوار شدن و پیاده شدن یک چالش اضافی بود، اما Teahui حداقل می‌توانست از موج سواری با قایق زودیاک لاستیکی ما لذت ببرد. خیلی سرگرم کننده بود! بعد از Rangiora به جزیره مرجانی Mataiva رفتیم. ما دور موتور را طوری تنظیم کردیم که با ریتم موجی که از شرق می‌آمد مطابقت داشت، بنابراین این بهترین تجربه گهواره مانندی بود که در کاتاماران داشتیم. یکی از بهترین شب ها! روز بعد از جزیره مرجانی Mataviva بازدید کردم که در آن مردم محلی با مهمان نوازی فوق‌العاده‌ای از من پذیرایی کردند و مجموعه‌ای مجلل از گردنبندهای ساخته شده از صدف دریافت کردم. (ماتایوا آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که اولین ایستگاه اکسپدیشن من در سال 2021 خواهد بود.) اما Teahui حداقل می‌تواند از موج سواری با قایق زودیاک لاستیکی ما لذت ببرد. خیلی سرگرم کننده بود! بعد از Rangiora به جزیره مرجانی Mataiva رفتیم. ما دور موتور را طوری تنظیم کردیم که با ریتم موجی که از شرق می‌آمد مطابقت داشت، بنابراین این بهترین تجربه گهواره مانندی بود که در کاتاماران داشتیم. یکی از بهترین شب ها! روز بعد از جزیره مرجانی Mataviva بازدید کردم که در آنجا مردم محلی با مهمان نوازی فوق‌العاده‌ای از من پذیرایی کردند و مجموعه‌ای مجلل از گردنبندهای ساخته شده از صدف دریافت کردم. (Mataiva آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که اولین ایستگاه اکسپدیشن من در سال 2021 خواهد بود.) اما Teahui حداقل می‌تواند از موج سواری با قایق زودیاک لاستیکی ما لذت ببرد. خیلی سرگرم کننده بود! بعد از Rangiora به جزیره مرجانی Mataiva رفتیم. ما دور موتور را طوری تنظیم کردیم که با ریتم موجی که از شرق می‌آمد مطابقت داشت، بنابراین این بهترین تجربه گهواره مانندی بود که در کاتاماران داشتیم. یکی از بهترین شب ها! روز بعد از جزیره مرجانی Mataviva بازدید کردم که در آنجا مردم محلی با مهمان نوازی فوق‌العاده‌ای از من پذیرایی کردند و مجموعه‌ای مجلل از گردنبندهای ساخته شده از صدف دریافت کردم. (Mataiva آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که اولین ایستگاه اکسپدیشن من در سال 2021 خواهد بود.) روز بعد از جزیره مرجانی Mataviva بازدید کردم که در آنجا مردم محلی با مهمان نوازی فوق‌العاده‌ای از من پذیرایی کردند و مجموعه‌ای مجلل از گردنبندهای ساخته شده از صدف دریافت کردم. (Mataiva آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که اولین ایستگاه اکسپدیشن من در سال 2021 خواهد بود.) روز بعد از جزیره مرجانی Mataviva بازدید کردم که در آنجا مردم محلی با مهمان نوازی فوق‌العاده‌ای از من پذیرایی کردند و مجموعه‌ای مجلل از گردنبندهای ساخته شده از صدف دریافت کردم. (Mataiva آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که اولین ایستگاه اکسپدیشن من در سال 2021 خواهد بود.)

جزیره مرجانی ماتایوا

تا بعدازظهر مشکل از قبل در افق ظاهر شده بود، ابرهای سیاه عظیمی از شرق بیرون می‌آمدند. وقتی به کاتاماران برگشتم، ارتفاع 2-3 متر بالا رفته بود. بازگرداندن پهپاد (و خودم) به کاتاماران در میان امواج و زیر باران یک چالش خوب بود. در این نقطه ما هنوز در سمت غربی ماتایوا بودیم، بنابراین نسبتاً در برابر آرماگدون که در گوشه و کنار در کمین بود محافظت می‌شدیم. موج به زودی بسیار زیاد شد، امواج 4-5 متری، اما با طول موج خوب، دوره امواج بسیار طولانی بود. ما اکنون به سمت Makatea حرکت می‌کردیم، اما لحظه‌ای که از خشکی محافظت‌کننده Mataiva خارج شدیم و تاریکی روی ما فرود آمد، همه جهنم شکست خورد. دوره‌های موج بسیار کوتاه، موج‌های 4-5 متری که مستقیماً از جنوب شرقی می‌آیند، سر به سر، بادهای 70 کیلومتر در ساعت، باران و تاریکی. 9 ساعت طول کشید تا به Makatea رسیدیم، اما نیروهایی که ما در معرض آن‌ها قرارگرفتیم حیرت انگیز بودند. با توجه به Teahui مرد بالغ در چنین شرایطی گریه می‌کند. خوب حداقل من دربارهٔ خودم فهمیدم که ندارم و تحت این استرس ثابت و آرام ماندم (من قبلاً در تاهیتی بودم که استرس از من بیرون آمد و متوجه شدم که در چه شرایطی قرارگرفتیم).

تاهیتی

ما البته ترسیدیم، آدم باید واقعا احمق باشد تا نترسد. دوره امواج 5 متری فقط چند ثانیه بود. از آنجایی که کاتاماران تنها حدود 12 متر طول داشت، وقتی به بالای امواج 5 متری رسیدیم، بدنه قایق مانند الاکلنگ بر روی قله چرخید، ملخ‌ها که معمولاً در آب غوطه ور بودند، خارج از آب بودند و می‌توانستید شنیدن خفگی آنها و سپس به شدت به سمت پایین می‌چرخید و در یک سقوط آزاد می‌افتید و با قدرت کامل به فرورفتگی امواج برخورد می‌کنید تا دوباره به سمت قله بلند شوید و سپس چرخه را دوباره شروع کنید. به مدت 9 ساعت بدون وقفه! بعداً متوجه شدیم که در پلی‌نزی فرانسه، همه قایق‌ها در تالاب‌های محافظت‌شده در پناه قرار می‌گیرند و اساساً تعداد کمی از آن‌ها در اقیانوس باز بودند. فقط دیوونه ها مانند ما. این همان شرایط آب و هوایی بود که در تاهیتی Teahupo یکی از بزرگترین موج‌های دهه گذشته را ایجاد کرد. اما بیایید داستان سفرم را همین جا متوقف کنیم و توجه خود را به کارولین برگردانیم.

بعد از صحبت‌های خودم می‌خواهم کارولین آتول را به شیوه‌ای رسمی‌تر به شما معرفی کنم. برای این، من قطعاتی از مطالعه‌ای درباره جزیره مرجانی کارولین را که توسط آنجلا ک. کپلر و کامرون بی. کپلر تهیه شده است، ذکر می‌کنم.

جزیره مرجانی کارولین که با نام‌های جزیره هزاره  و  جزیره بچیسا نیز شناخته  می‌شود، جنوب شرقی‌ترین جزایر خط جنوبی است، گروهی از 3 جزیره که شامل وستوک و فلینت نیز می‌شود. اگرچه از نظر باستان شناسی و جغرافیایی در پلینزی، کارولین متعلق به جمهوری کیریباتی (تلفظ صحیح: kɪrɪˈbæs) سابق جزایر گیلبرت است. جزیره مرجانی کارولین نه از نظر فیزیکی، نه از نظر جغرافیایی و نه از نظر سیاسی با جزایر کارولین، که اکنون بخشی از ایالات فدرال میکرونزی است، در بیش از 6000 کیلومتری شمال غربی، مرتبط نیست. با توجه به مسیر خط بین المللی تاریخ، جزیره کارولین شرقی‌ترین نقطه زمین روی زمین است.

کارولین آتول.  کیریباتی

اعتقاد بر این است که جزیره کارولین از یک نقطه آتشفشانی که فرسایش یافته و سپس به خانه یک صخره مرجانی تبدیل شده است که بالای سطح اقیانوس رشد کرده است.

کارولین با 9.7 کیلومتر طول، 2.3 کیلومتر عرض در عریض‌ترین نقطه، یک حلقه مرجانی هلالی با 39 جزیره (موتوس) است که بر روی یک صخره پیوسته که یک تالاب نسبتا کم عمق را در بر می‌گیرد. تالاب بسته، سرشار از حیات دریایی، شامل هزارتوی صخره‌های صخره‌ای و آب شفاف بی‌عیب و نقص است.

گوشه نشین سرطان

جزیره مرجانی توسط دو کویروس در سال 1606 “کشف” شد. از اوایل دهه 1930 خالی از سکنه بوده است (عاملی که به بوم شناسی نسبتاً دست نخورده آن کمک می‌کند)، به جز حضور خانواده ران فالکونر از سال 1987 تا 1991. در دهه گذشته، تنها ملوان فرانسوی به نام لیدریک در سواحل موتو آنا-آنا اردو زد، اما به دلیل چندین سال اقامت غیرقانونی در آنجا توسط دولت کیریباتی اخراج و زندانی شد.

قرن‌ها قبل از برخورد اروپایی‌ها با کارولین، جزیره مرجانی توسط پلینزی‌ها سکونت داشت. در دهه 1870، 50 مکان باستانی پلینزی کشف شد که بعداً به عنوان Tuamotuan marae (یک مکان مقدس عمومی) شناخته شدند. با وجود دورافتادگی، کارولین در اوایل تاریخ اقیانوس آرام، مدت‌ها قبل از تاهیتی، راروتونگا و هاوایی مواجه شد.

از آنجایی که جزیره کارولین تنها شش متر بالاتر از سطح دریا است، در صورت افزایش سطح دریا در خطر خواهد بود. دولت کیریباتی تخمین می‌زند که این جزیره ممکن است تا سال 2025 توسط دریا بازپس گرفته شود و سازمان ملل جزیره کارولین را در زمره جزیره‌هایی قرار داده است که در خطر افزایش سطح دریا قرار دارد.

جزیره کارولین یکی از دورافتاده‌ترین جزایر روی زمین است – 230 کیلومتر با نزدیک‌ترین خشکی در جزیره فلینت، 1500 کیلومتر (930 مایل) از کریتیماتی، 4200 کیلومتر از تاراوا پایتخت کیریباتی و 5100 کیلومتر از نزدیک‌ترین خشکی قاره‌ای در ایالات متحده امریکای شمالی فاصله دارد. .

جزیره کارولین مکان مهمی برای تکثیر تعدادی از گونه‌های پرندگان دریایی است که مهم‌ترین آن‌ها پرنده دوده‌ای است که تعداد آن در حدود 500000 است – کلونی از درناهای دوده بر جزایر شرقی غالب است – و پرنده ناوچه بزرگ با بیش از 10000 عدد. جزیره کارولین و همسایه آن، جزیره فلینت، میزبان برخی از بزرگترین جمعیت خرچنگ نارگیل در جهان هستند. سایر حیوانات بومی شامل صدف Tridacna است که در تالاب مرکزی به وفور یافت می‌شود، خرچنگ‌های گوشه نشین و گونه‌های متعددی از مارمولک ها.

عکس و متن از  Ádám Plézer

 

کارولین آتول – ران فالکونر و خانواده

ارتباط من با این سری عکس‌های باورنکردنی کارولین به این دلیل است که آدام پلزر، عکاس، در طول تحقیقات و آماده‌سازی سفر خود، متوجه شد که خانواده کوچک ما در اواخر دهه 1980 در این جزیره دورافتاده مستقر شده‌اند. او به اطلاعاتی دربارهٔ آب و هوا، «گذرگاه کور» و مجوزهای لازم برای بازدید از آتول نیاز داشت.

من پروژه او را تحسین کردم و علاقه شدیدی به کارولین آتول دارم، بنابراین به تمام سوالات او پاسخ دادم. این به من اجازه داد تا یکی از اولین کسانی باشم که این عکس‌های پروژه تکمیل شده و دعوت نامه را برای به اشتراک گذاشتن تجربیات زندگی در جزیره مرجانی دریافت می‌کنم.

در باز کردن عکس‌ها از رنگ ها، بافت و جزئیات شگفت زده شدم، واقعاً چشمگیر. این جزیره ما بود که اکنون با استفاده از تکنیک‌های مدرن هواپیماهای بدون سرنشین و دوربین‌های پیچیده طراحی شده بود.

کارولین آتول.  کیریباتی

من به سرعت گذرگاه کور خطرناکی را شناسایی کردم که در آن همه چیز را به خطر انداخته بودیم تا مکانی امن برای قایق بادبانی خود “Fleur d’Ecosse” پیدا کنیم و کل سرمایه گذاری را برای زندگی در آتول ممکن کنیم. تنش وارد شده به پاس و هجوم آدرنالین اکنون به خاطرات صلح آمیزی تبدیل شده بود، اما این عکس‌های واضح احساسات قدیمی را که در آن زمان بسیار واقعی و ترسناک بودند، به‌همراه صدای بلند تکانشی “یپی” که یک‌بار با خیال راحت از در ورودی فریاد می‌زدیم را به ارمغان آورد. پاس آرام این هنوز لبخند بر لبانم می‌آورد.

در این عکس‌ها جزیره مرجانی مانند یک جواهر آشنا به‌نظر می‌رسید. ما این سواحل سفید شده جذاب را به دنبال مصالح ساختمانی شانه کرده بودیم، برای غذای روزانه خود در آب‌های تالاب فیروزه‌ای ماهی می‌گرفتیم درحالی‌که نسبت به بسیاری از کوسه‌های کمین و اغلب مهاجم بسیار هوشیار بودیم. بنابراین اغلب ما با قایق آلومینیومی خود به سختی از چیزی عبور می‌کردیم که اکنون به عنوان الگوهای تزئینی سرودهای زنده در تالاب نشان داده شده است.

Ana-Ana، روش انتخابی ما برای اندازه قابل کنترل و آزادی نسبی آن از پشه ها، اکنون جذاب، صلح آمیز و جذاب به‌نظر می‌رسد. در اینجا قبل از ساختن کلبه خواب و آشپزی خود، بوته‌ها را پاک کرده بودیم، سپس برگ‌های نارگیل را برای پوشاندن آن قاب‌ها می‌بافتیم. همچنین یک خانه مرغ برای چهار مرغ تخمگذار ما و البته خروس آنها. 

موش‌های کوچک روزانه به غذای مرغ نارگیل خرد شده ما حمله می‌کردند و بدون اجازه، لانه‌های خود را در پشت بام‌های ما می‌ساختند. سوسک‌ها عصرها می‌آمدند تا با اورهای چپ میل کنند. در زیر پوشش‌های جذاب درختان، حفره‌هایی پر از کمپوست ایجاد کردیم و پاپایا، موز، کدو تنبل، گوجه‌فرنگی و لوبیا کاشتیم.

با ردیابی در امتداد این عکس‌های عاشقانه، تله ماهی مولد و مهم ما، سفرهای مهم ما در تالاب برای جمع‌آوری هوموس برای کمپوست باغ را به یاد می‌آورم. کشتی‌های تفریحی ما با دو کودک کوچک به‌علاوه سگ، در تمام طول تالاب، باید دائماً برای گذرگاه‌های کوچک از میان پیچ و خم مرجان‌ها جست‌وجو کنند، درحالی‌که در همان زمان یک خط ماهیگیری را ترول می‌کنیم تا جکی را برای کباب کردن در تالاب صید کنیم. خاکستر آتش برای ناهار در این سفرها، شناورهای شیشه‌ای ماهیگیری، قطعات مهم چوب رانده شده و گهگاه چند تخم از هزاران درنای مهاجر را با خود آوردیم.

عکس‌ها ناوچه‌های سر به فلک کشیده، سگ‌هایی که با صید خود از دریا بازمی‌گردند، پرندگان استوایی دم دراز و پری درناهای سفید خالص و دقت را نشان نمی‌دهند. همچنین نمی توانید خرچنگ‌های گوشه نشین، خرچنگ‌های نارگیلی را ببینید و خوشبختانه حضور پشه‌های گرسنه و مورچه‌های گزنده را مشاهده نمی کنید. یک ارزش مثبت دنیای مجازی.

استقرار در کارولین، برای من یک روند مترقی بود: اولین قدم ترک اسکاتلند، قایقرانی در سراسر جهان و کشف جزایر اقیانوس آرام بود. از آنجایی که من کمی سرگردان بودم، این جزایر به خوبی با شخصیت من سازگار بودند. آنها ساکت، گرم، با لنگر انداختن رایگان، بادهای تجاری مداوم، ماهیگیری غنی و بومیان پلینزی دوستانه و خوشامدگو بودند… همه چیز مناسب بود. به طوری که در طول چهار سال زندگی ما در یک دهکده کوچک پلینزی، در آهه آتول در جزایر تواموتو، جایی که دو فرزند ما در آنجا متولد شدند. هوس سرگردانی باقی مانده بود و من حالا می‌خواستم برای خودمان به جزیره‌ای بروم، یک چالش جدید، یک ماجراجویی، یک قدم بعدی… هنوز در تعجبم!

کارولین عالی به‌نظر می‌رسید، ده درجه جنوب خط استوا، کم و بیش عاری از طوفان، دوش‌های منظم و پوشیده از درختان نارگیل. اجاره جزیره مرجانی توسط یک کاپیتان دریایی قدیمی که به طور منظم از تاهیتی به هاوایی می‌رفته بود و از کنار جزیره عبور می‌کرد. پس از کمی متقاعد کردن، او به ما اجازه داد تا مراقب کارولین باشیم.  

در حالی که قایق‌مان مملو از فروشگاه‌ها بود و قایق‌های قایقرانی آلومینیومی‌مان را بکسل می‌کردیم، 350 مایلی شمال به سمت کرولین آتول حرکت کردیم. سه روز دیگر چرخیدن جزیره طول کشید تا شرایط دریا و شجاعت مناسب برای ورود به گذرگاه کور خطرناک پیدا شود.

چیزی که ما پیدا کردیم یک جزیره مرجانی واقعا بکر بود که برای سالهای بسیار زیادی توسط هیچ انسانی دست نخورده بود. طبیعت در اینجا حکومت می‌کند، روال روزانه با تعامل انبوه موجودات زنده تعیین می‌شود. متواضعانه و با تردید آماده شدیم تا در فعالیت این جامعه جای خود را بگیریم. ما مصمم بودیم بی‌سر و صدا با همدیگر ادغام شویم و گوشه خصوصی خود را با سیاست دخالت حداقلی برای ساکنان موجود تشکیل دهیم، به آنچه وجود داشت احترام بگذاریم و از اینکه فرصتی برای مشاهده ریتم‌های روزانه طبیعت در چنین محیط نابی به ما داده شده است سپاسگزاریم.              

روال خود ما به آرامی توسعه یافت، منطقه ما را برای خانه‌ها و باغ‌ها پاکسازی کرد، سفر ماهیگیری روزانه، ابتدا با استفاده از یک خط دستی از قایق، سپس در نهایت یک تله ماهی ساختیم. نارگیل باید برای مرغ‌ها جمع آوری می‌شد و برای آشپزخانه ما روغن تولید می‌شد. برگ‌های نارگیل قهوه‌ای و بالغ باید جمع آوری می‌شد تا با دقت در پوشش سقف بافته شود. سه آتش در روز باید برای غذاهای پخته شده ما به اضافه نان یا بیسکویت نارگیلی که روی آتش در یک اجاق فلزی معمولی درست می‌شد روشن می‌شد. نگهداری از گیاهان باغ و کاشت بذرهای جدید.

بچه‌ها خود را با تاب خود، ساختن کلبه یا شرکت در کارهای روزمره سرگرم می‌کردند. آنها به سرعت یاد گرفتند که چگونه شنا کنند و از ماسک صورت استفاده کنند، که دنیای زیر آب کاملا جدیدی را باز می‌کند. ما به اکسپدیشن‌های زیادی رفتیم و تقریباً تمام موتوهای کارولین را که به وضوح در این عکس‌ها نشان داده شده است، کاوش کردیم.

در مجموع این یک تجربه جذاب و رضایت بخش بود.

پس از چهار سال سعادتمندانه، قربانی یک مرد تاهیتی شدیم: او یک اجاره نامه موقت گرفته بود و می‌خواست به طور غیرقانونی لاک پشت‌های سبز را بکشد، از همه ماهی ها، خرچنگ‌های نارگیل و هر چیزی که دارای پتانسیل تجاری در جزیره است بهره برداری کند. هر کسی که نظارت بر تمام شرکت‌های غیرقانونی او داشت، یک تهدید بود، بنابراین با استفاده از ارتباطات خود و دروغ‌های آشکار، بر دولت کیریباتی تأثیر گذاشت تا ما را برکنار کند.

سال‌ها بعد، من کتابی درباره تجربیات بسیارمان نوشتم به نام «تنها با هم»، که توسط Random House، استرالیا منتشر گردید، همچنین به عنوان یک کتاب الکترونیکی در آمازون موجود است.    

*️⃣ قبل از اجرای “جزیره مرجانی کارولین آتول، کیریباتی در اقیانوس آرام” لطفاً این بخش را مطالعه فرمائید.

1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید.

2️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [گزارش ایراد] ، مورد را به ما اطلاع دهید.

3️⃣ برای [نمایش‌تمام‌صفحه]، می‌توانید با اشاره روی دکمه زیر و برای خروج نیز از دکمه‌های [►] یا [Esc] استفاده نمائید.

★★★★★ برای مشاهده و تماشای پخش آنلاین و دانلود رایگان جزیره مرجانی کارولین آتول، کیریباتی در اقیانوس آرام بر روی لینک اشاره نمایید …