پل گلدن گیت در سانفرانسیسکو، ایالات متحده امریکا

  • درباره

تور گردشگری مجازی:

پل گلدن گیت در سانفرانسیسکو، ایالات متحده امریکا

من خیلی وقته منتظر این عکسبرداری بودم… شاید هم کل زندگیم. در طول 20 سال گذشته و با وجود بازدیدهای متعدد، پل گلدن گیت را پوشیده از مه ندیده ام. برای من، این یک دوره کاملاً بدشانسی بوده است. به گفته همکاران عکاسم، آن‌ها هم خوش شانس نبودند. اما چرا؟ مکان این پل منحصربفرد است: این پل در جایی تولید شده است که آب سرد اقیانوس آرام با آب گرمتر خلیج در تمام طول سال برخورد می‌کند. همراه با بادها و سایر پدیده‌های جوی باید اغلب هوای مه آلود و ابری ایجاد کند. با این حال، اینطور نیست و در واقع به ندرت اتفاق می‌افتد. برای یک عکاس روسی که در شهر زندگی نمی‌کند، اما فقط گاهی اوقات از آن بازدید می‌کند، بسیار خوش شانس خواهد بود که حتی در فصل مناسب این مه را بگیرد.

سپتامبر بود – فصل مه. 10 روز طول کشید تا با یک شرکت اجاره‌ای مذاکره کنم، جایی که قرار بود یک هلیکوپتر برای عکاسی هوایی استخدام کنم. دلیل اصلی تاخیر آن‌ها مه بود – خلبانان هلیکوپتر دید محدود را دوست ندارند. آنها آسمان صاف را ترجیح می‌دهند – کاملاً برعکس آنچه من به دنبالش بودم. عارضه دیگری هم وجود داشت: تمام هفته قبل از پرواز برنامه ریزی شده را در یکی از صحراهای نوادا با دریافت ضعیف تلفن همراه گذراندم. تاییدیه آن‌ها را یک روز قبل از پرواز دریافت کردم: “ما می‌توانیم پرواز کنیم، به شرطی که مه و باد شدید نباشد :)”. قرار گذاشتیم یک ساعت قبل از غروب آفتاب شروع کنیم.

و بنابراین امروز به سمت هلیکوپتری که 30 مایلی دورتر از سانفرانسیسکو منتظر من بود، رفتم. با این حال، ساعت شلوغی عصر، سرعتم را کاهش داد، زیرا در راه خروج از شهر وارد هر ترافیک احتمالی شدم و بنابراین خیلی دیرتر از زمان برنامه ریزی شده پروازمان به محل ملاقات رسیدم، اگرچه یک ساعت قبل از آن حرکت کردم.

خلبان هم به‌نظر نمی رسید که عجله داشته باشد… به‌نظرم می‌رسید که همه چیز با حرکت آهسته درحال حرکت است: اینجا داشتیم وارد کابین می‌شدیم، اینجا ملخ شروع به چرخش کرد، سریع و سریع تر، اینجا ما درحال صعود بودند، راه را به هواپیمای بوئینگ دادند و سرانجام آسمان خراش‌های مرکز شهر جلوی ما ظاهر شدند… عکاسی از سانفرانسیسکو در عصر یک چالش است، زیرا شهر توسط تپه‌های غرب مسدود شده است. تپه‌ها شهر را از تماس مستقیم با اقیانوس آرام محافظت می‌کنند و به همین دلیل است که تاریکی 20 دقیقه قبل از غروب خورشید در سانفرانسیسکو فرود می‌آید… “همین است، – فکر کردم همانطورکه به ساعتم نگاه می‌کردم، به شهر در دوردست. و غروب خورشید. — عکاسی من تمام شد. من خیلی دیر کردم…” اما ناگهان متوجه شدم – هنوز فرصتی وجود دارد!

من بالای آسمان‌خراش‌ها را دیدم که با طلا می‌درخشیدند، خلیج به طرز ماهرانه‌ای روشن شده بود و مه باورنکردنی با رنگ‌های قرمز غروب خورشید می‌درخشید. مه، که بیش از 20 سال منتظرش بودم، از تپه‌های روسیه سرازیر می‌شد تا در شهر حل شود. آنقدر مسحور این منظره شده بودم که تقریباً عکاسی را فراموش کردم. از خلبان خواستم درحالی‌که چند عکس پانوراما بر فراز مرکز شهر می‌گرفتم شناور شود و سپس به او گفتم که به سمت پل گلدن گیت برود. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. خلبان دو کلمه جادویی “THE FOG” را تلفظ کرد و به مانور خود در بالای آسمان خراش‌ها ادامه داد. پل واقعاً پوشیده از مه بود. اما نه به طور کامل – خوشبختانه، نیمی از آن هنوز قابل مشاهده بود.

Golden Gate bridge

“من را به آنجا ببر” – به پل اشاره کردم. اما خلبان به گفتن چیزی دربارهٔ باد و تلاطم و مهمتر از همه، ایمنی مسافر ادامه داد… من در نهایت با پرداخت 100.00 دلار اضافی به او نگرانی “ایمنی” خود را کاهش دادم. “باشه، من تو را به آنجا می‌برم، اما تو باید سریع شلیک کنی. و نه زیر پل” – شرایط خلبان این بود. “زیر پل… ایده خوبی است! شاید دفعه بعد از آن عکس بگیرم. اما امروز باید از بالای پل عکس بگیرم” – درحالی‌که خلبان مسیر دایره‌ای ما را تغییر داد و به سمت پل رفت، پاسخ دادم. 

بالاخره به پل رسیدیم. هلیکوپتر بر فراز ابری که از میان دو برج پل می‌گذشت درحال پرواز بود. بالای یک برج با غروب خورشید روشن می‌شد درحالی‌که مه بقیه قسمت‌های زیر را پوشانده بود. بالای برج دوم هنوز قابل مشاهده بود اما در سایه بود. تمام این زیبایی توسط توده‌ای از مه درخشان که از اقیانوس آرام می‌غلتید احاطه شده بود… خورشید تقریباً شیب تپه را لمس می‌کرد و تنها چند دقیقه تا غروب نهایی باقی مانده بود… هلیکوپتر در نزدیکی پل معلق بود. به بیرون خم شدم و به سرعت از پانورامای کروی بر فراز برج روشن عکس گرفتم. اما وقتی شروع به فیلمبرداری دومی کردم، خورشید پشت تپه پنهان شد. به سمت خلبان چرخیدم، دستم را بالا تکان دادم و فریاد زدم و با دست اشاره کردم که هلیکوپتر را بالاتر ببرم. او متوجه نشد که من در پاسخ چیزی پرسیدم. “برو برو! ما را بالاتر ببر” – به زبان روسی فریاد زدم و به مکانی که چند لحظه پیش خورشید بود اشاره کردم. ناگهان او مرا درک کرد و سریع روی چند پدال – شاید گاز – فشار داد – هلیکوپتر لرزید و شروع به بالا رفتن کرد. و صدای “وای” شنیده شد. ! لحظه” – آرام آرام از غروب خورشید سبقت گرفتیم. دوباره ظاهر شد و با وجود اینکه تمام شهر و پل قبلاً در سایه بود، مه بار دیگر با طلا و برق‌های درخشان پوشانده شد. بدون اینکه منتظر هلیکوپتر باشم شروع به عکس‌برداری کردم. توقف کنید، به این فکر کنید که ممکن است این آخرین عکس پانورامای روز من باشد، به این امید که بچه‌های ما بتوانند بعداً آن را بخیه بزنند. دوربین من دایره کامل 360 درجه را به پایان رساند و با آخرین کلیک شاتر بالاخره خورشید از آن خارج شد. شهر سانفرانسیسکو… عرق پیشانی ام را پاک کردم. این کار را کردم!


 

 

سومین و آخرین پانورامای این تور مجازی داستانی متفاوت دارد. دنیوی‌تر است اما نه کمتر.

سه سال قبل از آن، در می‌2008، ما این پانوراما را از پل گلدن گیت گرفتیم. برای این منظور یک تیر تلسکوپی چهار متری را از مسکو به آمریکا آوردیم در طول مسیر، دو بار در دو فرودگاه مجزا ناپدید شد، اما دو هفته بعد، در پایان سفر، به طور معجزه آسایی دوباره ظاهر شد. با این حال، این پایان ماجراجویی ما نبود: لحظه‌ای که بعد از عکاسی وسایلمان را جمع کردیم، سه ماشین پلیس به دنبال ما آمدند 🙂 خوشبختانه، همه چیز به خوبی تمام شد.


 

بنابراین، در اینجا اطلاعات کمی دربارهٔ یکی از شناخته شده‌ترین پل‌های جهان – پل گلدن گیت – وجود دارد.

تنگه گلدن گیت اقیانوس آرام و خلیج سانفرانسیسکو را به هم متصل می‌کند. جان فرمونت، توپوگراف نظامی، با دادن این نام شاعرانه به این تنگه اعتبار دارد. او را به یاد بندری در استانبول به نام شاخ طلایی انداخت. ایده پل بر روی تنگه گلدن گیت از قرن نوزدهم مطرح شده بود، اما به دلیل توانایی‌های فنی محدود، امکان زنده کردن آن تا آغاز قرن بیستم وجود نداشت. مهندس جوزف اشتراوس که در آن زمان حدود 400 پل را طراحی کرده بود، به این فکر افتاد که یک پل معلق را با دو ستون به طول بیش از 2.5 کیلومتر بکشد. پروژه او مورد توجه قرارگرفت اما رد شد.

با این حال، شهر سانفرانسیسکو به سرعت درحال رشد بود و هر سال خیابان‌های آن بیشتر و بیشتر مملو از اتومبیل می‌شد. کارشناسان شروع به ارزیابی تمامی مزایا و معایب ساخت پل خودرویی و عابر پیاده با طراحی سنتی کردند. هزینه ساخت چنین پل مبلغی باورنکردنی – 100 میلیون دلار تخمین زده شد. با این حال، شهر بودجه کافی نداشت.

جوزف اشتراوس ادعا کرد که می‌تواند یک پل معلق بسازد که حداکثر هزینه آن 27 میلیون دلار است. پرزیدنت فرانکلین روزولت این پروژه جسورانه را تایید کرد و بنابراین ساخت و ساز در نهایت آغاز شد.

اما، این پایان مبارزات پل نبود. ساخت و ساز در شرایط آب و هوایی سخت انجام شد. مه‌های مکرر، باد و امواج شدید، برپایی ستون‌ها، کشیدن طناب‌ها و نصب دهانه‌های پل را بسیار دشوار می‌کرد. با وجود سخت‌ترین مقررات ایمنی، قبل از تکمیل پل، حادثه‌ای تلخ رخ داد که در آن 10 مرد در محل کشته شدند.

کسانی که به قدرت‌های عرفانی اعتقاد دارند متقاعد شده‌اند که این “تعمید” سرنوشت تلخ بعدی پل را تعیین کرد. واقعیت این است که شناخته شده‌ترین نقطه عطف شهر و برای مدت طولانی طولانی‌ترین پل معلق جهان، به عنوان “پل انتحاری” شکوه بیشتری پیدا کرده است. اولین خودکشی در سال 1937 رخ داد، سه هفته پس از افتتاح پل گلدن گیت.

در دهه 1990 تعداد خودکشی‌ها از هزار نفر گذشت. پس از آن تصمیم گرفته شد که شمارش رسمی خودکشی حفظ نشود. با این حال، مشخص است که تقریباً هر دو هفته یک‌بار اقدام به خودکشی جدید انجام می‌شود. توضیح خوبی برای این پدیده وجود ندارد زیرا پل گلدن گیت تنها پل موجود در مجاورت آن نیست. بر اساس برخی آمارها، 85 مورد اقدام به خودکشی در پل گلدن گیت انجام شده است، درحالی‌که تنها 14 مورد اقدام به خودکشی در پل مجاور انجام شده است.

با این حال، این داستان همه غم انگیز نیست.

در طول نمایشگاه بزرگ بین المللی ساخت و ساز در لاس وگاس در سال 1999، پل گلدن گیت تنها پلی بود که به 10 دستاورد برتر ساخت و ساز قرن بیستم راه یافت.

همچنین یک داستان احساسی از یک بچه آهو وجود دارد که در سال 2004 از روی پل عبور کرد. گوزن جوان زنده ماند، اما ترافیک برای 20 دقیقه متوقف شد.

رنگ پل، که نارنجی روشن یا “نارنجی بین المللی” است، توسط اولین معمار مشاور پروژه – ایروینگ مورو انتخاب شد.

ممکن است این سوال را بپرسید: چند وقت یکبار رنگ می‌شود؟

پاسخ ممکن است تعجب آور باشد: نقاشی پل گلدن گیت یک کار تعمیر و نگهداری مداوم روزانه است که توسط گروهی متشکل از 28 نقاش انجام می‌شود. مجموع هزینه‌های نگهداری پل بالغ بر 14 میلیون دلار در سال است که شامل رنگ و پوشش می‌شود.

اگرچه پل گلدن گیت در ابتدا به عنوان یک بزرگراه طراحی شده بود، اما همه چیزهایی که در بالا ذکر شد آن را به یک بنای تاریخی منحصربفرد از معماری و فرهنگ و همچنین یک جاذبه توریستی معروف تبدیل می‌کند: منظره تماشایی شهر و تنگه از روی پل میلیون‌ها گردشگر را به خود جذب می‌کند. .

شما هم این فرصت را دارید که آن را تحسین کنید!

عکس و متن از اولگ گاپونیوک ، سرگئی سمنوف و دیمیتری مویزینکو

*️⃣ قبل از اجرای “پل گلدن گیت در سانفرانسیسکو، ایالات متحده امریکا” لطفاً این بخش را مطالعه فرمائید.

1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید.

2️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [گزارش ایراد] ، مورد را به ما اطلاع دهید.

3️⃣ برای [نمایش‌تمام‌صفحه]، می‌توانید با اشاره روی دکمه زیر و برای خروج نیز از دکمه‌های [►] یا [Esc] استفاده نمائید.

★★★★★ برای مشاهده و تماشای پخش آنلاین و دانلود رایگان پل گلدن گیت در سانفرانسیسکو، ایالات متحده امریکا بر روی لینک اشاره نمایید …