دافن شهر کوچکی است در حومه منطقه ویژه اقتصادی شن زن. به این مکان در افواه «دهکده هنرمندان» میگویند و نام رسمی اش «روستای رنگ و روغن دافن» است. دروازه دهکده مزین به مجسمه برنزی دستی عظیم است که قلم مویی در دست دارد. این دهکده 60 درصد کپیهای ارزان قیمت رنگ و روغن جهان را تولید میکند و سالانه پنج میلیون نقاشی را صادر میکند که بیشتر کپی شاهکارهای هنر اروپاست. خیابانهای دافن پر است از آثار هنری و هنرمندانی که در حال نقاشی کارهای جدیدند. میتوانید یک کار ون گوک، مونالیزا و شاید نقاشی اندی وارهول بخرید ( که خودش نکته جالبی درباره ایده اصالت در دافن است. چون وارهول خودش نقاشی نمی کرد و ترجیح میداد برای آمیختن هنر و کالای مصرفی چندین پرینت از کارها تهیه کند). فیلیپ تناری منتقد هنری میگوید:
دافن شدیداً موضوعی روایت پذیر است ( هم از جهت جریان اصلی رسانه و هم نشر اخبار هنر). به افشاگری تصویر بزرگتر وضعیت هنر و وضعیت چین مربوط میشود… کارگران گمنام چینی بردگی میکنند تا هر نوع شیئی را بسازند و راهزنان حریص چینی هم محصولات نبوغ غربی را کپی میکنند. این تصویر دوگانه در حال حاضر بر ناخودآگاه جمعی جهان سایه افکنده است و بنابراین چنین انحرافی هم اجتناب ناپذیر است.
دافن را «کارگاه هنرمندان»، میراث سنت هنری، مدرسه آموزشی مهم، «یک مدل توسعه فرهنگی» و حتی «کارخانه» سرقت نامیده اند. دهکده در سال 1989 تاسیس شد و موسس آن تاجر هنگ کنگی هوانگ جیانگ بود که کار را با بیست و شش هنرمند شروع کرد و به دنبال جایی میگشت که سفارش 10000 نقاشی رنگ و روغن خرده فروشان آمریکایی کی- مارت و والمارت را انجام دهد. همراه با رشد بازار نقاشی دافن هم خیلی توسعه یافته است. هتلها و استراحتگاهها و بیمارستانها و خانههایی به سبک و سیاق اقتصاد امریکایی دارد. در 2004 دهکده دافن به عنوان مدل مکان صنعتی فرهنگی ملی شناخته شد.
دافن موضوع بسیار جذابی است، گزارشگران غربی خیلی نسبت به احساسات هنرمندان مقیم در آن کنجکاوند. از نظرشان آنها مجبور به کپی کردن کارها هستند و نمیتوانند کار آفرینش اصیل را دنبال کنند. از این نقاشان نقل شده که اگر قرار بود سوژههای خودشان را نقاشی کنند بعد از مدتی کم میآوردند و خوشحالند مردمی را که دسترسی به کارهای اصیل ندارند، خرسند میکنند. اما گزارشگران غربی رویکرد بسیار متفاوتی به این کپی کاری دارند و از کلماتی مثل جعلی و سرقت و تقلید استفاده میکنند، در حالیکه هنرمندان و گالری داران چینی از واژه replica استفاده میکنند و کارها را اصیل میبینند نه کالاهایی تولید انبوه. همانطور که وینی وونگ در کتاب جدیدش درباره همین موضوع مینویسد: در حالیکه خبرنگاران غربی میگویند هنرمندان دهکده از قانون کپی رایت تخطی میکنند، مدیران محلی ادعا میکنند که مهارتهای این مقلدان باعث دموکراتیزه شدن هنر والا و تسهیم آن میان مشتریان جهانی شده است.
در دافن قیمت را شرایط خاصی تعیین میکند. اول کیفیت کپی مطرح است. کپی اثری از ون گوک که رنگهایش به کار اصلی نزدیکتر است گرانتر فروش میرود. علاوه بر این مشتریان میتوانند تغییراتی سفارشی در کارها بدهند، مثلا پرترهای از انگر بخواهند با چهره همسر یا معشوقشان. همچون بسیاری از صنایع دیگر در چین، رقابت دستمزدها و قیمتها را پایین نگه میدارد. بین 8000 تا 10000 هنرمند در دافن کار میکنند و بیشتر هنرمندان بین بیست تا سی کار در روز میسازند. شهر پر است از هنرمندان فارغ التحصیل مدارس هنر چین که نتوانسته اند جایی در هنر معاصر برای خود پیدا کنند.
عبارت «خلق ارجینال» در دافن ورد زبان هاست. گرانترین کارها آنهایی هستند که «به سبک» ون گوک و داوینچی اجرا شده اند ولی هیچ کجا جز دافن پیدا نمیشوند. این کارها به نام هنرمندان دافنی فروخته میشوند. تمایزی میان محتوا و کار وجود دارد، نویسندگان غربی اعتبار را در محتوا و کارگران و منتقدان چینی را در بخش کار نقاشی قرار میدهند. همان طور که وونگ اشاره میکند، دافن درک متفاوتی از اصالت و اعتبار و در واقع نقش هنرمند را به پیش کشیده است که در مقابل پندارهای سنتی غرب درباره مالکیت معنوی قرار میگیرد. هنرمندان دافن از اصطلاح gao که ترجمه اش پیش طرح یا مدل کار است، استفاده میکنند. این اصطلاح برای اشاره به منبع کار است که ممکن است به کار اصلی مربوط هم نباشد. ممکن است یک فایل دیجیتال یا کارت پستال باشد یا نقاشی دیگری در یکی از کارگاهها که از روی فایل یا کارت پستالی کشیده شده است. وقتی تصویر کامل شد، گائو را به رئیس پس میدهند، او واسطهای است که سفارش کار را گرفته است یا صاحب کارگاه است. ایده اصلی این نیست که اصالت تصویر حفظ شود بلکه هدف حفظ سهم بازار است. بیشتر شرکتها قراردادی با نقاش-کارگر امضا میکنند که مطابق با آن نقاش متعهد میشود همان تصویر را برای کارگاههای دیگر نکشد. مدیریت گائو سودآوراست. نقاشان در کارگاهها به نحوی سازماندهی میشوند که از گائو حفاظت کنند نه برای کپی رایت بلکه به این علت که روسای کارخانه بهتر میتوانند دسترسی به بازار و سهم بازار را حفظ کنند. دانستن اینکه چه چیز مورد پسند عامه است و چه چیز در خارج از کشور فروش میرود بخش مهمی از کسب و کار است.
مسلماً دافن تحت مراقبت ناظران سختگیر حقوق مالکیت معنوی نیست. با این حال همان طور که گفتم گزارشگران غربی پیش داوریهایی درباره دافن دارند. ماری آن توی درباره دهکده دافن مینویسد: «دهکدهای کوچک میلیونها اثر جعلی را تولید انبوه میکند.» اثر جعلی و کپی و سرقت هنری یکی نیستند. از لحاظ فنی، گالریهای دافن فقط نمیتوانند کپی آثار هنرمندانی را بفروشند که کمتر از 50 سال از مرگشان گذشته باشد. البته این همیشه رعایت نمیشود. دومین کار پرفروش (بعد از ون گوک) کپی کارهای یو مینجون هنرمند معاصر پکنی است که بازرگانهای خندان را نقاشی میکند و این پرتره هایش معروفند. اندی وارهول و جورجیا اوکیف هم که کمتر از 50 سال از مرگشان گذشته در لیست پرفروشها هستند. با توجه به روابط پرتنش امریکا و چین برسر قانون مالکیت معنوی، حداقل حفاظتی در دافن به راه افتاده است. «یگان ویژه ضدسرقت» حداقل ماهی یک بار به گالریها سر میزند و انبارها را بازرسی میکند و کپی آثار هنرمندانی را که کمتر از 50 سال از مرگشان میگذرد توقیف میکند. معمولاً بعد از ظهر همان روز کارها از نو نقاشی میشوند.
از زمانی که این منطقه را مکان مدل صنعتی فرهنگی نامیده اند، حکومت هم هنرمندان دافن را به خلق آثار ارجینال تشویق میکند. این کارها را در موزه دولتی دافن (لوور دافن که نامی کنایه آمیز است) نمایش میدهندو در این موزه «آثار جعلی» به نمایش در نمیآیند. جالب این است که براساس گزارشهای خبری این موزه هیچ وقت کارهای کافی ندارد. کارهای ارجینال فروش نمی روند و هنرمندان ترجیح میدهند پول درآورند تا در کاری شرکت کنند که بیشتر شبیه افزدون قشری از «هنر واقعی» بر چیزی است که در حالت عادی جعل خوانده میشود. علاوه بر این همان طور که وونگ اشاره میکند، این گالری بخشی از تلاش دولت برای قانونمند کردن اصالت به مثابه بخشی از سیاست صنعت آفرینشگری است. مرزهای این عرصه آشفته اند. بیشتر آثار بازتولیدشده را غربیان میخرند و ارجینالها را خریداران چینی. دیگر اینکه وضعیت حقوقی کپی نقاشی شده با دست در چین پس از WTO به محک گذاشته نشده است. به قول وونگ:«ادعای پست مدرنیستی مرگ مولف تداوم پروژه مدرنیستی را در سطح و فرهنگی مختل کرده است. در حالیکه جهانی سازی بیشتر هنر غیرغربی را به گفتمانها و نهادها و بازارهای غربی آورده است، تاثیر این وارد شدن تقویت و گسترش رژیمهای مالکیت معنوی غربی بوده است که بیشتر بر شخصیت حقوقی مولف خالق اثر استوارند.»
تخطی از قانون مالکیت معنوی و ادعاهای ناصحیح درباره اعتبار و اصالت، دافن را موضوع جالبی برای هنرمندان کرده است. حداقل بیست هنرمند معاصر در آنجا پروژههای مهمی اجرا کرده اند. اما کارهایشان اغلب مطابق با سرمشقهای ذهنی رایج درباره دافن است. در ادامه به دوتن از این هنرمندان اشاره میکنم.
ترجمه و تلخیص: زهرا قیاسی / بازنشر از: آوامسرا /https://avammag.com
⇩
〔دیدن منابع مطالب〕