اغلب نارساییهای روانی ناشی از نارسائیهای تغذیه میباشند. بدین جهت به برخی از عوارض کمبود مواد مورد نیاز بدن در زیر اشاره میکنیم تا والدین توجه بیشتری نسبت به بیاشتهایی در کودکان داشته و برای رفع این مشکل بدنبال راه حل منطقی و علمی باشند. مسلما بیاشتهایی در کودکان با اجبار، حمایت بیش از حد و توجه زیاد درمان نخواهد شد.
.
برای کودکان بیاشتها از فواید غذا نگویید!
در این مقاله در مورد عوارض بیاشتهایی، علت بیاشتهایی در کودکان ، بررسی وضعیت طبیعی اشتها در سنین مختلف بحث میشود و در آخر توصیه هایی برای والدین در مورد بیاشتهایی در کودکان را داریم.
.
عوارض بیاشتهایی و سوء تغذیه
کمبود ویتامین ب کمپلکس باعث اختلالات عصبی میشود. شاید شناخته شده ترین بیماری ناشی از کمبود یکی از ویتامینهای گروه ب بیماری بربری است که در اثر کمبود ویتامین ب1 (تیامین) ایجاد میشود.
بربری به معنای «من نمی توانم» است و توصیف خوب و مناسبی در مورد ضعف و سستی، ضعف ماهیچه ای و ناراحتیهای امعایی و حالات تهوع و افسردگی است که در نتیجه کمبود تیامین ایجاد میشود.
در آزمایشات اولیه، بروزک، گزکو و کیز، تغییر شخصیت 8 مورد جوان عادی را به مدت 161 روز تحت رژیمی که در آن اندکی کمبود ویتامین ب کمپلکس به چشم میخورد مورد بررسی قرار دادند.
بعد از آن به مدت 23 روز تحت رژیم محرومیت ب1 قرار گرفتند و بعد از آن 10 روز آنها را تحت رژیمی قرار دادند که سرشار از ب1 بود. نتایج بدین ترتیب بودند که در دوره ای که تحت رژیم ب1 بسیار کم بودند اختلالات مشهودی در شخصیت آنها دیده شد.
بیشترین اختلالات زمانی به وقوع پیوست که تحت رژیم محرومیت شدید از ب1 بودند و علائم آن عبارت بودند از: افسردگی، عدم خود جوشی، تنش زیاد، اعمال هیستریک، هیجان شدید و زیاد. افزودن ب1 به رژیم غذائی آنان باعث بهبود آنان شد.
بعضی از مواد کانی مانند: سدیم کلراید، مس و کلسیم برای سوخت وسازهای عادی مغز لازم است و کمبود آنها میتواند باعث ضعف، سستی، خونسردی، توهم و افسردگی شود. به اضافه ویتامینها و مواد کانی و شیمیایی که آنها را ذکر کردیم.
عوامل دیگری نیز میتوانند منجر به آسیبهای مغزی شوند اما مواد مذکور برای سلامت بدن و حفظ مقاومت موجود بدن در مقابل فشارهای عضوی و روانی لازم است.
در دورههای کوتاه مدت تمایل غیرطبیعی به یک غذا یا امتناع از خوردن غذا در کودکان پیش دبستانی رایجند، در عده کمی این مشکل شدید یا ثابت میشود و اما اگر ثابت شد میتواند تا بزرگسالی ادامه یابد و در فرد سوءتغذیه ایجاد کند، در حدی که باعث مرگ فرد شود(اگرچه به ندرت آنقدر شدید است که منجر به بروز علائم سوء تغذیه شود) و این شدت و ثابت شدن بیاشتهایی مربوط به عملکرد والدین است که سهوا رفتاری را که گذراست تقویت میکنند.
مثلا کودکی را در نظر بگیرید که ظهر از مدرسه میآید و چون به شدت گرسنه است به سرعت به میز غذا حمله میکند و تنها به این فکر میکند که نیاز گرسنگی خود را ارضاء کند، بنابراین به تندی غذا میخورد، دستهایش را میلیسد، غذا را با دست به دهان میگذارد، و گاهی غذا را روی لباسهایش میریزد، مادر کودک از این طرز غذا خوردن عصبانی شده است و او را سرزنش میکند.
در نتیجه به کودک احساس محرومیت و عصبانیت دست میدهد و بدلیل هیجان حاصله اشتهایش کم میشود اما چون گرسنه است به همان نحوی که مادر ناپسند میداند غذا میخورد و بالاخره پدر ناراحت میشود و کودک را از خوردن غذا محروم میسازد و همین برخوردها با گرسنگی کودک توام میشود و عوامل نامطلوب روانی را در کودک به وجود میآورد و کودک ممکن است عمل خوردن غذا را با بروز وقایع آزار دهند مربوط کند و حتی در بزرگسالی نیز از خوردن غذا امتناع کند و لذت نبرد و نسبت به کسانی که سر میز غذا با او هستند احساس عناد و تنفر کند.
گاهی عمل تغذیه با ترس همراه است مثلا دختر بچه ای خود را ناگهان با غده ای غریبه سر میز غذا تنها دید، زیرا مادرش در آشپزخانه مشغول بود.
دختر بچه فریاد زد و خواست او را از صندلی پائین آورند. عصر آن روز نتوانست غذا بخورد و فردا صبح وقتی روی صندلی میز غذا نشست نگاهی به اطراف کرد و فریاد زنان از صندلی پائین آمد، این تجربه باعث شده بود تا کودک ترس شب قبل را به تجربه غذا خوردن بطور کلی تعمیم دهد.
گاهی غذا نخوردن در کودک، وسیله ای برای جلب توجه دیگران است بویژه اولیاء. کودک میآموزد که اگر غذا نخورد مادر را عصبانی خواهد کرد و بدین ترتیب اورا وادار به برآوردن تمایلاتش میکند.
اگر این نوع رفتار تکرار شود و کودک از این راه موفقیت حاصل کند، بتدریج به این امر عادت میکند و در بزرگسالی به عنوان نوعی مشکل برای او مطرح است.
اختلالات عاطفی، گاه به صورت تمایل شدید به خوردن غذای زیاد بروز میکند در این نوع تغذیه، لذتی که باید معمولا عاید شود وجود ندارد و افراط در غذا خوردن شخص، تنها به منظور کم کردن اضطراب یا ایجاد احساس ایمنی صورت میپذیرد.
در تحقیقی که در شیرخوارگاه زندان زنان صورت گرفت قسمتی از دلائل اختلال تغذیه در نوزادان و کودکان روشن شد. اصلی ترین دلیل برای امتناع از خوردن، در این اطفال، نبود محیط امن عاطفی در هنگام غذا خوردن بود.
در تحقیقی که اسکولونا انجام داده، 10 نفر از نوزادان مذکور از گرفتن پستان امتناع میکردند، با وجود اینکه هیچ مانع فیزیکی وجود نداشت. مادران 8 نفر از این نوزادان، بسیار عصبانی و مشوش بودند و این حالت ظاهرا روی نوزاد تاثیر میگذاشت.
.
اشتها در سنین مختلف کودکان
علت بیاشتهایی در کودکان و میزان غذا خوردن در سنین مختلف بطور طبیعی متفاوت است. وضعیت اشتهای کودک در سنین مختلف به شرح زیر میباشد:
در سال اول زندگی کودک خوش اشتهاست و مشکل تغذیه ای ندارد.
در سال دوم اشتهای کودک کم میشود و در 2 سالگی و 3 سالگی اشتهای کودک کم است و بعضی از غذاها را بر دیگری ترجیح میدهد.
در چهارسالگی اشتهای کودک کم است، از غذا بدش میآید و بعضی از غذاها را که قبلا دوست داشته، دیگر دوست ندارد.
از 5/4 تا 5 سالگی اشتهای کودک بهتر میشود و تا 8 سالگی اشتهای او روبه افزایش میگذارد تا جائی که در 8 سالگی اشتهای کودک بسیار خوب است. در این سن غذاهای ساده را دوست دارند اما غذاهایی که روی آنها چربی نشسته را دوست ندارند. بیشتر مایلند غذاهای جدید را تجربه کنند.
از 8 سالگی به بعد اشتها و پذیرش تنوع غذا افزایش مییابد به نحوی که 11 سالهها همیشه به فکر غذا هستند و 12 سالهها معمولا تمام غذاها را دوست دارند.
آنچه در بالا ذکر شد روند طبیعی اشتها در کودکان است و در صورتیکه والدین برخورد مناسبی در هر کدام از مراحل با کودک نداشته باشند بیاشتهایی شدت مییابد و روند طبیعی اشتها در کودک مختل خواهد شد.
.
توصیه هایی برای والدین
به کودکان کم اشتها به مقدار کم و دفعات بیشتر حتی 6 5 مرتبه در روز غذا دهید.
احساس کرسنگی در کودک زودگذر است، به محض گرسنگی به او غذا بدهید.
هیچگاه برای غذا دادن به کودک به زور متوسل نشوید، زیرا مختصر اشتهای آنان از بین میرود.
چون تحمل بیاشتهایی در کودکان موقتی است، لذا باید ترتیبی داد که از اشتهای کم برای رساندن غذای لازم به آنان با صبر و حوصله استفاده نمود.
غذا را به مقدار کم در بشقاب کودک قرار دهید و پس از آنکه خورد مجددا مقدار دیگری در بشقاب او بگذارید.
درباره مقدار غذایی که باید بخورد تاکید نکنید. اصرار والدین به صورت تهدید، قهر کردن و جایزه دادن، تنبیه و … جز آنکه بیاشتهایی او را تشدید کند حاصلی ندارد.
درباره فواید، مزه و لذت غذا زیاد شرح ندهید.
در مورد غذا خوردن کودک بیاعتنایی، صبر و حوصله و خونسردی بهترین روش است. از استفاده از فرصتهای مناسب هنری است که باید بتدریج فراگیرند وبکار بندند.
کودک را در مورد خوردن غذا آزاد گذارید و تعلیم آداب غذا خوردن را به زمان پراشتهایی کودک موکول کنید.
ورود مولود جدید و توجه به او از مواردی است که ممکن است کودک واکنش منفی نشان دهد، و با این که مدتها سر سفره بنشیند و با غذا بازی کند مخالفت خود را اعلام میکند. در این موارد نباید در مقابل کودک به مولود جدید توجه کرد.
تا کودک برای خوردن غذا سر میز یا سفره در جمع آمادگی ندارد او را مجبور نکنید.
اعزام کودک به صورت اردو که با برنامه ریزی، حرکت و فعالیت نماید و روزی سه وعده غذا به آنان عرضه شود.
وقتی به کودک غذا میدهید به او لبخند بزنید و مهربانی کنید.
به کودک فرصت دهید تا غذاهای مختلف را امتحان کند و خود در انتخاب تصمیم بگیرد.
به طرز تفکر کودکان احترام بگذارید و تغییراتی با نظر آنان در برنامه غذایی بدهید. ارائه چند غذا به آنان و انتخاب توسط آنان برایشان خوشایند است، مثلا به جای اینکه بگوئید آسیب میخوری بگوئید آب سیب میخوری یا پرتغال؟
غذاهای تازه را زمانی به او پیشنهاد کنید که او گرسنه است.
از کودک بخواهید در خرید مواد غذایی و چیدن سفره به شما کمک کند.
غذا را طوری آماده کنید که ظاهر خوشایندی داشته باشد.
کودک را از بازی سر سفره نیاورید، بگذارید قدری استراحت کند و پس از آرامش پیدا کردن غذا بخورد.
موقع غذا خوردن باد از نظر جسمی آرامش داشته باشد و در جایش راحت باشد.
و بالاخره آخرین توصیه آن که بیاشتهایی در کودکان مهم است اما با کاربرد اصول بالا و داشتن صبر و حوصله بزودی وارد مرحله ای خواهید شد که از خوردن زیاد کودک نگران باشید، آن موقع هم نگران نباشید.
کودک شما نوجوانی شده است که جنب و جوش دارد و برای رشد بدن خود نیاز به غذا دارد. از این رو او را در مضیقه نگذارید.
.
منابع :
.https://sorsore.com