چادر سیاه گل دارش را سر کرد و از خانه بیرون رفت. این کار هر روزش بود. گرگ و میش صبح زود وقتی هنوزهمه بیدار نشده اند، در پیچ کوچه گم میشد. دو خیابان آن طرف تر زیرزمینی با در فلزی دو تکه ای بود که هر روز پیش از همه چراغ های دیگر روشن میشد. سارا چرخکار ساده کارگاهی بود که بیشتر لباس های ورزشی شهر را تولید میکرد. بعد از خراب شدن بازار، و از رونق افتادن کار، بیشتر کارگرها رفته بودند و …
نوشته: آرزو ظفرنژاد
با صدای: مرضیه قاسم خانی
*️⃣ راهنمای پخش “سارا ~آرزوظفرنژاد” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.