تمدن میانرودان
میانرودان (بین النهرین) به سراسر نواحی واقع در میان دو نهر دجله (نزدیک مرز ایران)و فرات اطلاق میشده است، که خطهای بود با سرگذشتی پر از حوادث و آشوب، پر از تهاجم اقوام و تداخل فرهنگها و زبانهای گوناگون، پر از ستیز و گریز، و انباشته از مصنوعات باستانی و آثار هنری ؛مهد اربابهایی که چون مالکان سختگیر و خداوندگاران توانای دولتشهرهای تکوین یافته در آن سرزمین، مورد رعب و پرستش بندگان قرار داشتند؛و میدان تاخت و تاز فرمانروایان برتری طلب و جنگ جوی که مالکان مطلق سرزمین لقب یافتند؛و باز دامان پرورشگر پرستشگاهها و پیکرهها و دیگر هنرهای اصلی و دستی،لوحهای برنبشته،قوانین مدون،نجوم، حساب، کشاورزی، آبرسانی،زهکشی و طاق گهوارهای و گنبد…
در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد تمدن شهرنشینی و سپس تاریخی بین النهرین آغاز شد.دولت شهرهایی چون اریدو، اور، کیش، بابل، لاگاش و لارسا در ناحیه جنوبی بین النهرین(شمال خلیج فارس)تاسیس یافتند که پیوسته با یکدیگر در ستیز بودند.به دنبال پیروزیهای مکرر و قدرت یافتن برخی از این دولت شهرها، تدریجا دو کشور پادشاهی یا امپراطوری گسترده در جنوب، نخست سومر و سپس بابل ؛ و نیز دو پادشاهی بزرگ در شمال بین النهرین، نخست اکد و به دنبال آن آشور پایدار و تاریخ ساز شدند.
در اینجا به بررسی مهمترین این دولت شهرها میپردازیم:
سومر:
نخستین قوم بزرگ و پایداری که در بین النهرین جنوبی مستقر شدند سومریان بودند که مردمی غیر سامی شناخته شدند و چنین بر میآید که از نواحی شرقیتر آسیا وارد آن سرزمین شده بودند.سومریان در میانه هزاره چهارم قبل از میلاد خط میخی را اختراع کردند و به وسیله آن دین و فرهنگ و هنر خود را به نواحی مجاور(خصوصا به آشوریان و هخامنشیان) گسترش دادند.
درشاخههای مختلف هنرهای تجسمی -تاثیر بنیادی هنر سومری از جهت مضامین و شیوه ها( با اندک تغییرات محلی ) مشهود است.این هنر در ماهیت اصلی خود هنری بود دینی و تشریفاتی، بر پایه نیایش رب النوعها و نیز بزرگداشت فرمانرواهای روحانی؛از این رو در وهله نخست موجب برپایی پرستشگاهها و کاخها و زینت کاری شد.معروفترین معابد این دوره معبد خدای آسمان در شهر اوروک و معبد خدای ماه در شهر اور است.
در حدود 2500 ق م پیکره سازی با اجرای شکلهای طبیعی در چهارچوب مقررات و موازین رسمی و انعطاف ناپذیر رواج و تکامل یافت.
از مهمترین آثار به دست آمده در این زمینه، پیکرههای معبد ابو در تل اسمر است.بزرگترین آنها تندیس ابو است.
اکد:
در 2300 ق م اکدیها که از اقوام سامی بودند به سرکردگی سارگون،که خود از فرمانروایان دولتشهر کیش بود،بر سومریان چیره شدند و عیلام و نواحی شرقی دجله را به تصرف در آوردند و شهر بابل را پایتخت دولت نوبنیاد اکد قرار دادند.آنها 150 سال حکومت کردند.سارگون و جانشینانش خود را پادشاه میخواندندو ادعای فرمانروایی بر سراسر میانرودان را داشتند.
بابل:
بابلیها بر جنوب میانرودان مسلط بودند و پایتخت آنها شهر بابل بود که به معنای دروازه خداست.بابلیها دو بار به اوج قدرت رسیدند.نخستین جلوه هنر آنها قبل از دوره آشوری به نام بابل قدیم و در زمان حمورابی بود.این شهر در88 کیلومتری جنوب بغداد و شمال حله قرار گرفته است که قدمتی 4000 ساله دارد و از دوران حمورابی (قدرتمندترین پادشاه بابل ) پایتخت بابل شد.وی در 43 سال سلطنت خود این شهر را به اوج قدرت رساند. مجموعه قوانین حمورابی که توسط ایلامیها از این شهر به غارت رفته بود در قرن حاضر در خرابههای شوش کشف گردید.نام این شهر در تورات نیز آمده است.
در زمان آشوریها این شهر توسط “سناخریب” پادشاه آشوری ویران شد.ولی بعدها “نبوه کد نصر” دوم، پادشاه کلدانی آن را آباد کرد.
آشور:
آشور یا آسور، نام سرزمین قدیمی است که در بخش وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور قرار داشته است و از آشور (رب النوع) گرفته شده است و پایتخت آن نخست شهر آشور و سپس کالح و بعداً نینوا بوده است. آشوریها اصولاً از نژاد سامی هستند و زبان آنان با سایر زبانهای سامی، مانند عربی و… هم ریشه است. در تاریخ آمده است که سامیان به دنبال آب و علفزار، از جنوب شبه جزیره عربستان به سوی شمال این شبه جزیره حرکت کردند و در شمال سکنی گزیدند.
از مهمترین آثار باستانی این دوره میتوان شهر نمرود را نام برد.
با مرگ حمورابی، آشوریان که از زیر سلطه بابلیها بیرون آمده بودند، کم کم خود را باز یافته و توانستند کشور مقتدری به وجودآورند. مردان جنگجوی آشور هر از چند گاهی به کشورهای همسایه، حمله و اموالشان راغارت میکردند. یکی از پادشاهان بزرگ آنها بنام آشورنصیرپال دوم (حدود 850 قبل ازمیلاد) با استفاده از روشهای خشونت آمیز و بی رحمانه چنان حکومتی در آشور برقرارکرد که نامش تا سالیان دراز در تمام عالم وحشت میآفرید.او در یکی از کتیبه هایشآورده: «شهر را تسخیر کردم، 600 تن از جنگجویان را از دم تیغ گذراندم، 3000اسیر را زنده زنده در آتش سوزاندم، همه را کشتم، پوست حاکم شهر را کندم و سپس آنرابر فراز دیوار شهر پهن کردم…»
آشوریان داخل قصرهایشان نقشهای برجسته زیادی حکاکی میکردند. بیشتر این نقشها خوی وحشی و جنگجویی و علاقه آنها را به شکار نشان میدهد. ایرانیان بعدها شبیه این مجسمه هاو نقشهای برجسته را در کاخهای تخت جمشید (پرسپولیس) ساختند.
ازدیگر پادشاهان آشور میتوان از سارگون دوم (حدود 700 قبل از میلاد) و آشوربانی پالدوم (حدود 650 قبل از میلاد) نام برد. سارگون دوم در خورساباد و آشوربانی پال درنینوا کاخهای مجلل و باشکوهی ساختند و در ورودی این کاخها، مجسمههای غول پیکری از موجودات افسانهای بنام لاماسو (lamassu) قرار دادند. آشوریان از این مجسمههای باشکوه که به شکل گاوهای بالدار با سر انسان بودند برای حفاظت کاخها و ایجاد رعب و وحشت میان دشمنان خوداستفاده میکردند.طرح جالبی که در این مجسمهها بکار رفته، این است که لاماسوها پنج پا دارند. اگر ازپهلو به آنها نگاه کنید، چهار پا دارند و اگر از روبرو نگاه کنید دو پا خواهیددید. در هر دو حالت طرحی کامل و بدون نقص مشاهده میشود.
ازآنجا که خوی جنگجویی آشوریان در “آشوربانی پال” نیز وجود داشت، او هم شروع به توسعه قلمرو خود و حمله به همسایگان کرد. او به ایلام یورش برد و با ویران ساختن شهر شوش و قتل عام هزاران نفر از مردم بی گناه، تمدن باستانی ایلامی را ازصحنه روزگار محو کرد (640 پیش از میلاد). در کتیبهای که از آشوربانی پال به مناسبت نابودی شوش به جا مانده، چنین آمده:
«من،شوش، شهر بزرگ و مقدس را به دستور خدایان آشور گشودم. من وارد کاخ هایش شدم و هرآنچه از سیم و زر و مال فراوان بود، همه را به غنیمت برداشتم… من همه آجرهای زیگورات شوش را که با سنگ لاجورد تزیین شده بود، شکستم… من معابد ایلام را با خاک یکسان کردم… من شوش را تبدیل به ویرانهای کردم و بر زمینش نمک پاشیدم… من دختران و زنان و همه مردان را به اسارت گرفتم… از این پس دیگر کسی درایلام صدای شادی مردم و صدای سُم اسبان را نخواهد شنید». این ویرانگری و کشتار بی رحمانه آشوربانی پال در ذهن ایرانیان باقی ماند تا اینکه در کمتر از نیم قرن بعد، مادها به رهبری “هُوَخْشَتْرَه” توانستند انتقام سختی از آشوریان بگیرند.
⇩
〔دیدن منابع مطالب〕