این چند ماه گذشته برای پدر و مادرها واقعا سخت بوده است. از وقتی مدرسهها به خاطر کرونا تعطیل شده اند، مادر و پدرها مجبورند وقت بیشتری را با بچه هایشان در خانه بگذرانند و خب، نتیجه این بیشتر کنار هم بودن همیشه هم خیلی خوب و خوشایند نیست! همه ما گاهی وقتها از کوره در میرویم و خشممان را نشان بچه هایمان میدهیم. مطمئنا برای شما هم پیش آمده که بچهها حوصله تان را سر ببرند و از دستشان کلافه و عصبانی شوید. بیایید با هم صادق باشیم؛ این اتفاق هر ماه میافتد مگر نه؟
سوالی که در ذهن خیلی هایمان میچرخد این است که “چطور عصبانیتمان را کنترل کنیم؟”. اول از همه باید بدانید درست است که داد زدن سر بچهها و عصبانی شدن از دستشان اصلا چیز خوب و خوشایندی نیست؛ ولی این اتفاق به این معنی هم نیست که شما بدترین پدر و مادر روی کره زمین هستید! در واقع این اتفاق به این معناست که شما در دنیایی شبیه دنیای همه پدر و مادرهای دیگر زندگی میکنید.
حتی کارلا ناومبورگ (Carla Naumburg) مددکار اجتماعی و نویسنده کتاب “چگونه جلوی کودکان خونسردی مان را حفظ کنیم” (How to Stop Loss your Shit With Kids) اعتراف میکند که خودش هم هر از گاهی سر بچه هایش داد میزند.
او در این باره میگوید: “دلم نمی خواهد بقیه فکر کنند که من هیچ وقت از دست بچه هایم کلافه و عصبانی نمی شوم. این انتظار عادلانه نیست. اما من کمتر عصبانی میشوم و الان که این مهارتها و استراتژیها را در اختیار دارم، سریعتر و بهتر از قبل خونسردی خودم را حفظ میکنم و در حالت عادی میمانم. ”
حالا سوال اینجاست که پدر و مادرها چطور میتوانند جلوی خشمشان را بگیرند و در اغلب اوقات و به خصوص در این دوره پر فشار و پر تنشی که در آن هستیم عصبانیتشان را کنترل کنند؟ واقعیت این است که درک عواملی که محرک عصبانیت در ما هستند و باعث میشوند احساس ناامیدی و ناکامی کنیم به ما کمک میکند تا خویشتن دار باشیم و بتوانیم عصبانیتمان را کنترل کنیم. وقتی استرس به مغز والدین فشار میآورد، آنها خونسردی شان را از دست میدهند.
طبق گفته خانم ناومبرگ، سیستم عصبی در حالت آماده باش برای واکنش به تهدیدهاست. این آمادگی در زمانهای بد و وقتی ما در معرض خطر هستیم مفید است؛ اما متاسفانه در دنیای مدرن، استرسهای ما از منابعی مثل بچه هایمان که با تمام وجود دوستشان داریم ناشی میشوند.
خانم ناومبرگ میگوید: “این که ما خونسردی مان را جلوی بچهها از دست میدهیم و عصبانی میشویم تصمیم خودآگاهانه ای نیست و وقتی ما آگاهانه تصمیم به انجام کاری نمی گیریم، انجام ندادنش واقعا سخت میشود. ”
“ما به عنوان والدین نمی توانیم خیلی ساده تصمیم بگیریم که عصبانی نشویم؛ اما میتوانیم وقتی علائم عصبانیت را میبینیم جلوی طوفانی شدن اوضاع را بگیریم یا حداقل کاری کنیم که آسیبهای ناشی از خشممان کمتر شوند. ” در این مطلب ما 8 تکنیک موثر را در اختیارتان میگذاریم که به شما کمک میکنند در برابر کودکان خشمتان را کنترل و خونسردی تان را حفظ کنید.
.
1- این را بدانید که موقع عصبانیت، نیروی اراده کمکی به شما نمی کند
استرس احساس یا پاسخ جنگ را در ما فعال میکند و باعث میشود تا قشر جلوی پیشانی که در واقع همان بخشی از مغز است که احساسات ما را کنترل میکند غیر فعال شود. خانم ناومبرگ میگوید: “وقتی میخواهیم جلوی عصبانیتمان را بگیریم به این قسمت مغز نیازی نداریم چون در واقع این بخش غیر فعال است. ”
“در لحظاتی که خونسردی تان را از دست داده اید، شما حتی نمی توانید با بقیه منطقی رفتار کنید چه برسد به خودتان! اگر میتوانستید هم فرقی نمی کرد. سیستم عصبی انسان به دستورات پاسخ نمی دهد. در واقع تلاش برای کنترل سیستم عصبی، تنش شما را بیشتر میکند و همین باعث میشود سیستم عصبی تان بفهمد که شما واقعا در معرض خطر هستید. ”
.
2- عوامل محرکتان را شناسایی کنید و یاد بگیرید که مکث کنید
خانم ناومبرگ میگوید شناختن لحظات قبل از عصبانیت و از کوره در رفتن، آسیبهای ناشی از آن را به حداقل میرساند. او میگوید: “برای اینکه خونسردی مان را از دست ندهیم، اول باید بدانیم و بفهمیم که قرار است خونسردی مان را از دست بدهیم. به رفتار خودتان در لحظاتی که به خشمگین شدن منتهی میشود توجه کنید. ” طبق گفته خانم ناومبرگ، علائم هشدار دهنده عصبانیت در هر کسی متفاوت است. او میگوید: “وقتی من متوجه نشانههای عصبانیت در خودم میشوم، به دخترهایم میگویم: همین الانه که سرتون داد بزنم. اگه نمیخواین این اتفاق بیفته برید تو اتاقتون وگرنه مجبور میشم دعواتون کنم. ”
قدم بعدی بسیار مهم است: شما باید مکث کنید. خانم ناومبرگ میگوید: “وقتی متوجه شدید که دینامیت درونتان روشن شده، مکث کنید. مکث کردن واقعاً مهم است. اگر تهدید جدی و خطرناکی وجود داشت مکث نمی کردیم ولی ما میخواهیم به سیستم عصبی مان این پیام را ارسال کنیم که چنین شرایطی یک تهدید واقعی نیست. ”
موقع مکث کردن، نفس عمیق بکشید و آن را آهسته بیرون بدهید. به گفته خانم ناومبرگ، عمیق نفس کشیدن درست مثل هک کردن سیستم ایمنی بدن است. او میگوید: “وقتی نفسهای عمیق میکشیم، به سیستم ایمنی بدنمان این پیام را میدهیم که نیازی نیست جبهه بگیریم، چون این تهدید واقعی نیست. به این ترتیب خیلی زود حالتان بهتر میشود. ”
.
3- یک خروجی پیدا کنید
مکث کردن میتواند جلوی سقوط کردنتان را بگیرد؛ اما شما هنوز هم با حداکثر سرعت در حال جلو رفتن هستید و موتورهای احساسی تان همچنان شعله ورند. نیرو و حرکت به خودی خود از بین نمی روند، بلکه به یک خروجی نیاز دارند. وقتی مرحله اول یعنی مکث و تنفس را انجام دادید قدم بعدی ساده است: شما باید به معنای واقعی کلمه، کار دیگری جز کاری که در آن لحظه مشغولش بودید انجام بدهید. حتما باید خودتان را به نحو دیگری سرگرم کنید.
خانم ناومبرگ میگوید: “احتمالا شما در آن لحظات، هنوز انرژی شدید و زیادی در بدنتان دارید و به خاطر وجود این انرژی دنبال جنگ یا فرار هستید. ” “شما باید با آن انرژی کاری انجام بدهید.” این مرحله بسته به سلیقه و روحیه هر کسی فرق میکند. به گفته خانم ناومبرگ، بعضیها موقع عصبانی شدن دچار برخی حرکات فیزیکی میشوند. این واکنشها پاسخ جسمی به وضعیتی است که در آن قرار دارند.
در چنین مواقعی دعا خواندن، تکرار مانتراها، خواندن یک آهنگ یا پخش کردن موسیقی کمک کننده خواهد بود. خانم ناومبرگ میگوید که وقتی عصبانی میشده، شروع به تکرار عبارتهای غیر خصمانه و یا حتی خنده دار میکرده. “من شروع به فریاد زدن چیزهای دیوانه واری میکردم که به نوعی خنده دار بودند. مثلا به دخترهایم نگاه میکردم و فریاد میزدم “من واقعاً تو را دوست دارم!”
.
4- دست از انجام چند کار با هم بردارید
به گفته ناومبورگ، والدین میتوانند با تمرکز کردن روی فقط یک کار، استرسی که باعث از دست رفتن خونسردی شان میشود را کاهش بدهند. البته انجام این توصیه برای والدین شاغلی که مجبور شدند ماهها در قرنطینه باشند و دورکاری کنند و در عین حال که یک چشمشان به کارهایشان است مراقب بچه هایشان هم باشند، غیر ممکن است. ولی به هر حال مهمترین نکته این است که تمام توجهمان را فقط معطوف یک موضوع کنیم تا بتوانیم خونسردی خودمان را حفظ نماییم. به چنین کاری “تک وظیفه ای” بودن گفته میشود.
ناومبرگ میگوید: “انجام همزمان چند کار با هم چیزی نیست که ما بتوانیم از پسش بربیاییم. مغز ما به این شکل طراحی نشده است.” وقتی فکر میکنیم که در حال انجام دو کار با هم هستیم، در واقع در آنِ واحد یک کار میکنیم و به سرعت بین کارهای مختلف جابجا میشویم. وقتی مغز ما از یک کار به یک کار دیگر میپرد، ممکن است بخشی از مغز یا حتی بدن ما عقب بماند و در نهایت همگام سازی با خودمان، به روشی عجیب و غریب انجام میشود. حتی اگر مشغول انجام دو کار ساده با هم باشید، مثلا موقع غذا درست کردن همزمان به دوستتان هم پیامک بدهید، تقابل این دو کار با هم باعث میشود ذهن یا بدنتان به نقطه ای برسد که احساس کند شما از عهده انجام این دو کار با هم بر نمی آیید.”
.
5- انتخاب کنید که کنار بچه هایتان باشید یا آنها را نادیده بگیرید
اغلب اوقات انجام چند کار با هم جواب نمی دهد. چیزی که خانم ناومبرگ به عنوان مادر دو دختر کوچک تجربه کرده این است که وقتی همزمان میخواهید چند کار با هم انجام میدهید و یکی از این کارها توجه به بچه هایتان است، مطمئنا رفتارتان با بچهها موفقیت آمیز و خوب نخواهد بود. او میگوید: “من همیشه در ذهنم نسبت به کارهایی که چه برای خودم و چه برای زندگی شخصی ام باید انجام میدادم نگران بودم. ”
“وقتی در حال خالی کردن ماشین ظرفشویی بودم، همزمان به ایمیل هایم هم جواب میدادم و همین همزمانی کارها با هم باعث میشد حوصله بچهها را نداشته باشم و زود از دستشان عصبانی بشوم.” او فهمید بهتر است به جای اینکه هر کاری را نصفه نیمه انجام بدهید، یا کاملا کنار بچه هایش حضور داشته باشید و یا اینکه کاملا غایب باشد.
برای 20 تا 30 دقیقه توجه کاملتان را معطوف بچه هایتان کنید و کنارشان باشید. سپس به آنها بگویید که باید کار کنید. بعد وقتتان را صرف کار با کامپیوتر کنید، کتاب بخوانید یا هر فعالیت دیگری که میخواهید بکنید. چون این زمان برای شما و کاریست که میخواهید انجامش بدهید.
.
6- به کودکانتان صبر کردن را یاد بدهید
خیلی از پدر و مادرها دوست ندارند به بچه هایشان بگویند که بزرگترها به زمان نیاز دارند. آنها فکر میکنند اگر بلافاصله کاری که فرزندشان از آنها خواسته را انجام ندهند، پدر و مادر بدی هستند. ولی خانم ناومبرگ به ما میگوید که باید به بچهها صبر کردن و منتظر ماندن را یاد داد. این کار هم برای والدین بهتر است و هم برای بچه ها. او میگوید: “شما مجبور نیستید فورا کاری که کودکتان میخواهد را انجام بدهید.
می توانید بگویید: خب… رفیق، من پنج دقیقه زمان لازم دارم تا این ایمیل رو بفرستم و بعد به تو کمک میکنم.” اینکه دائما در دسترس بچه هایتان باشید باعث میشود زود کلافه شوید و در عین حال مانع از این میشود که بچهها یاد بگیرند خودشان مشکلاتشان را حل کنند؛ یعنی همان کاری که بیشتر وقتها در صورت عدم کمک والدین انجام میدهند. ”
البته آموزش دادن به کودکان که شما همیشه در دسترسشان نیستید و نمی توانید همیشه به آنها کمک کنید روند کند و آهسته ای دارد. خانم ناومبرگ میگوید: “این مهارت چیزی است که میتوانید از همان سنین پایین به کودکانتان آموزش بدهید اما قطعاً زمان بر است.”
“برای برخی از بچهها این کار آسان و ساده است چون آنها به تنهایی با خواهر و برادرهایشان بازی میکنند و مشکلی با این قضیه ندارند؛ اما برای بعضی بچهها سخت خواهد بود. اگر فرزند شما تحریک شود، اگر او مضطرب، خسته، نگران یا ناراحت باشد، مجبور کردن او برای تنها گذاشتن شما سخت تر است. ”
اگر میبینید بچهها در یک فعالیت مستقل خوب عمل میکنند، تنهایشان بگذارید و خودتان از آنها دور شوید. خانم ناومبرگ ادامه میدهد: “نکته دیگری که من به والدین میگویم این است که اگر فرزندتان با خوشحالی در حال بازی کردن است، دخالتی نکنید و وارد بازی او نشوید. او را تنها بگذارید و این زمان را به خودتان اختصاص بدهید. ”
.
7- تلفنتان را کنار بگذارید
خانم ناومبرگ متوجه شده است که وقتی والدین از دست بچه هایشان عصبانی میشوند ترجیح میدهند با گوشی تلفنشان مشغول شوند. با اینکه تلفن همراه میتواند ما را از آن لحظات خارج کند، ولی به احتمال زیاد اوضاع را بدتر خواهد کرد. او یک توصیه ساده دارد: “تلفنتان را کنار بگذارید. واقعا به طور جدی این کار را بکنید. تلفنهای همراه شما را بیشتر تحریک میکنند و باعث میشوند عصبانیتتان افزایش پیدا کند.
از طرف دیگر، چیزهایی که ما در گوشی هایمان تماشا میکنیم معمولا جالب تر، بهتر و سرگرم کننده تر از زندگی واقعی خودمان هستند. تصور کنید که در حال دیدن یک فیلم خنده دار هستید و بعد کودکتان پیش شما میآید و کمک میخواهد. احتمالا آن موقع پیش خودتان فکر میکنید که: من دلم میخواست فیلم نگاه کنم، نه اینکه با تو حرف بزنم! همین مساله میتواند شما را در آستانه عصبانی شدن قرار بدهد. ”
.
8- برای تصمیم گیری عجله به خرج ندهید
اغلب اوقات وقتی آتش خشم پدر و مادرها شعله ور میشود، در تصمیم گیری عجله و شتاب به خرج میدهند. خانم ناومبرگ میگوید: “تلاش برای برقراری ارتباط مجدد با بچه ها، آن هم وقتی هنوز عصبانی هستید احتمالا پایان بدی خواهد داشت. فرقی نمی کند متوجه این قضیه شده باشید یا نه، به هر حال شما در لحظه عصبانیت، از فرزندتان این انتظار ناعادلانه را دارید که یا خودش از شما عذرخواهی کند و یا اینکه عذرخواهی شما را بپذیرد. اما این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. ”
از آنجایی که آنها بچه هستند، یا خیلی به این قضیه که شما سر آنها داد زده اید اهمیت میدهند یا اصلا برایشان مهم نیست. “آنها یا هنوز ناراحت هستند و یا از این مساله گذشتهاند و دلشان نمی خواهد با شما درباره اش صحبتی بکنند. حالت سوم هم این است که آنها هنوز همان کاری را انجام میدهند که شما را آزار میدهد و باعث میشود عصبانی تر شوید.
در چنین حالتی ممکن است بخواهید بروید و از کودکتان معذرت خواهی کنید، اما چون او دوباره این کار را تکرار میکند به جای معذرت خواهی سرش داد بزنید چون این اتفاق برایتان ناخوشایند است و شما هنوز هم عصبانی هستید. پس دست نگه دارید و بعد از عصبانی شدن، زود تصمیم نگیرید. “
.
منابع :
.https://bestkid.ir