در این مطلب به بررسی عوارض برچسب زدن به کودکان و این که چرا باید این کار را متوقف کنیم میپردازیم. این که چه طور کمک کنیم تا تصمیمات متفاوتی بگیرند و رفتارهای شان را تغییر دهند.
برچسب زدن به کودکان آسیب میزند: به جای این که به خود کودک برچسب بزنید به اعمال و رفتارش برچسب بزنید
گاهی پیش میآید که وقتی عصبانی هستیم، چیزهای ناراحت کننده ای بگوئیم بدون این که منظوری داشته باشیم. چیز هایی که فکرش را هم نمی کنیم برای مدتها در ذهن کودک باقی بماند.
جملاتی مانند: “چرا انقدر بچه بدی هستی؟” یا “تو اصلا مودب نیستی! ” اثرات طولانی مدتی دارند که درحین گفتن شان، متوجه آنها نمی شویم.
دلیلش این است وقتی که ما به خود کودک و نه به رفتاری که کرده یا احساسی که باعث رفتارش شده ، برچسب میزنیم، در واقع یک ویژگی دائمی برای کسی که فکر میکند هست، قائل شدیم.
.
برچسب زدن به کودک دقیقا به چه معناست؟
ساده است که صفاتی مانند: لج باز، بدجنس، بیادب، غد، خودخواه ، دروغگو، شیطون، بچه، لوس، غرغرو و … را به کودکان نسبت دهیم، جوری که انگار آنها دارای این صفات هستند. یعنی آنها لوس یا بیادب هستند. در حالی که این طور نیست.
ممکن است این صفات در لحظه به ذهنمان خطور کنند اما وقتی آنها را با صدای بلند میگوئیم، به تدریج بر تصوری که کودک از خودش دارد، تاثیر میگذاریم. زیرا تاثیرگذارترین افراد زندگیش یعنی اعضای خانواده، او را این گونه میبینند.
اگر اعضای خانواده به کودک بگویند، تو چنین آدمی هستی، او فکر میکند حتما حرف شان درست است.
و آخرین چیزی که ما به عنوان خانواده میخواهیم، این است که کودکانمان خودشان را لجباز یا بداخلاق ببینند.
ممکن است فکر کنید این صفات خیلی هم آسیب زننده نیستند، اما مشکل این است که ما از آنها برای توصیف خود کودک استفاده میکنیم، نه رفتارش.
این اشتباه خطرناکی است. اما خبر خوب این است که با ایجاد یک تغییر کوچک در رفتارتان میتوانید این اشتباه را اصلاح کرده و به رشد احساسی کودک تان کمک کنید تا بتواند تصمیمات بهتری بگیرد.
.
چگونه برچسب زدن به کودک را متوقف کرده و به جای آن رفتارش را توصیف کنیم؟
قدم اول: پدر و مادرها باید نوع فکر کردن و حرف زدن درباره کودک شان را تغییر دهند.
در جایگاه پدر و مادر، این خیلی ساده است که وقتی به رفتار کودکان مان فکر میکنیم، از برچسبها و صفات استفاده کنیم. مثلا:” پسر من خیلی بچه ناسازگاری است” یا “دخترم کم کم دارد به یک بچه بیادب تبدیل میشود”
مشکل استفاده از این صفات این است که آنها ویژگی دائمی کودک نیستند، بلکه این رفتارش است که بیادبانه یا لوس یا … است. اما این تفاوت در جملاتی که ما استفاده میکنیم، مشخص نیست.
ما میدانیم که کودکمان تمام مدت بداخلاق یا بیادب نیست، اما وقتی چنین برچسب هایی به شخصیتش می زنیم، کم کم خودمان هم کودک را به این صورت میبینیم. مگر این که شیوه ای که با خودمان حرف میزنیم را تغییر دهیم.
.
قدم دوم: یاد بگیرید که فقط به رفتار و اعمال کودک برچسب بزنید.
قدم دوم: برچسب زدن به رفتار، نه به خود کودک
ویژگیهای دائمی افراد چیز هایی مانند رنگ مو، قد، محل زندگی، غذای مورد علاقه، اعضای خانواده شان و چیز هایی از این قبیل هستند.
.
اثرات برچسب زدن چیست؟
وقتی ما به کودک برچسب میزنیم و میگوئیم:” تو خیلی لجبازی” یا ” تو همیشه کارها را سخت میکنی ” داریم به کودک القا میکنیم که اینها هم ویژگیهای دائمی تو هستند.
وقتی کودک تان این چیزها را از زبان شما میشنود، چه مستقیما، چه از طریق شنیدن گفت و گویتان با یک فرد دیگر و یا از طریق رفتاری که با او میکنید، خیلی راحت باور میکند که این صفتها را دارد.
و تغییر دادن این باور در او خیلی سخت است.
برای درک بهتر موضوع ، به تفاوت بین این دو جمله توجه کنید:” تو بچهی بدی هستی” یا ” تو کار بد کردی”
حتی اگر کودک یکی از اسباب بازی هایش را پرتاب کند و چیزی را بشکند ، به این معنی نیست که او بچه بدی است، بلکه به این معناست که تصمیمش برای بروز دادن احساسات شدیدش به این شکل، تصمیم بدی است .
و این دو خیلی باهم تفاوت دارند.
خودتان را به جای کودک بگذارید:
- شنیدن کدام یک از این جملات ناراحت کننده تر است؟
- چه چیزی باعث میشود که بچهها خودشان را به عنوان یک بچه بد بشناسند ؟
- چه جملاتی باعث میشود که کودک دفعه بعد تصمیم متفاوتی بگیرد؟
- آیا کودک بچه بدی بوده؟ یا فقط تصمیم بدی گرفته ؟
.
خبر خوب این است که تغییر رفتار برچسب زدن، آسان است!
تغییر دادن هدف برچسبها از کودک به رفتار او، این فرصت را میدهد که تغییر کند و دفعات بعد تصمیمات متفاوتی بگیرد.
صحبت کردن درباره رفتار و آشکار کردن احساسات شدیدی که باعث بروز آن رفتار شده ، به کودک کمک میکند تا دفعات بعدی تصمیمات بهتری بگیرد.
برخورد همدلانه و توصیف رفتار همیشه نتایج خیلی بهتری از برخورد تند و برچسب زدن به کودک دارد.
به این ترتیب شما به کودک تان میفهمانید که علی رغم رفتارها و احساسات شدید شان ، آنها هنوز هم انسانهای خوبی هستند و شما دوست شان دارید. اما وقتی که به خود کودک برچسب میزنید، آنها اینگونه احساس نخواهند کرد و اصلاح کردن این وضعیت کار ساده ای نخواهد بود.
برای این که بدانید چگونه به کودک تان درباره احساساتش آموزش بدهید، کتابها و ابزارهای مختلفی وجود دارند. بعد از آن که کودک احساساتش را شناخت و درک کرد، میتوان به او مهارتهای آرام شدن و سازگاری را هم آموخت.
.
برای شروع، این کار را امتحان کنید
توجه کنید که در ذهن خود چه طور درباره کودک تان فکر میکنید و چه طور درباره او با خودش و دیگران حرف میزنید. بعد تلاش کنید از استفاده کردن از ویژگیهای دائمی برای توصیف کودک خودداری کنید. دقت کنید که از صفات، برای توصیف رفتار ها، احساسات و انتخاب هایش که ابعاد قابل تغییر شخصیتش است، استفاده کنید تا بتواند پیشرفت کرده و دفعات بعدی بهتر عمل کند.
.
منابع :
.https://bestkid.ir