دایی جان ناپلئون – قسمت سی و ششم /
نکتهای قبل از شنیدن داستان:
جدای از بُعد نوستالژی، بُعد به شدت سیاسی این داستان ظاهرا کمدی دوران پیش از انقلاب سال 1357 است.
«دایی جان ناپلئون»، نام رُمانی است که توسط یکی از کارمندان وزارت خارجه دوران محمدرضا شاه پهلوی به نام «ایرج پزشکزاد» که با دولت انگلستان ارتباط صمیمانهای داشت نوشته شد، که با سرمایهگذاری سنگین بهصورت سریال تلویزیونی درآمد. کتاب و سریال دایی جان ناپلئون، علیرغم ظاهر طنز خود(که البته طنزی به شدت پردهدرانه و تحقیرگونه نسبت به مردم ایران داشت) یک مانیفست سیاسی در دفاع از انگلستان و زیر سوال بردن دید همیشه منفی ایرانیان به استعمار ریشه دار و گسترده سلطنت انگلیس است. در واقع، ایرج پزشکزاد با نوشتن و ساخت این اثر، بهترین و ماندگارترین خدمتی را که میشد در دفاع از منافع بریتانیا در ایران و ترمیم وجهه سیاه و تباه آن (که ایجاد قحطیها در ایران ، تجزیه ایران در دوره قاجار، فرستادن جاسوس مخفی در پوشش آخوند به ایران بهقصد ایجاد جهل و سرقت نفت و سرمایههای ایران و…) در جهت تغییر افکار عمومی مردم ایران را ساخت.
متاسفانه بُنمایه اصلی داستان «دایی جان ناپلئون»، توهم خواندن خاطرات منفی ذهن مردم ایران نسبت به استعمار پیر بریتانیا است، و «سفیدنمایی» سیاست انگلستان در قالب تحقیر و تمسخر کارکتر دایی جان که پیرمردی متوهم و متعصب (که به عنوان نماد حافظه تاریخی ضدانگلیسی ایران بوده است) و افکار منفی توهمگونه این شخصیت نسبت به انگلستان پرداخته شده است. البته در این میان، سریال دایی جان ناپلئون که متاسفانه بدون هیچ نوع درجه بندی سنی از تلویزیون ملی پخش میشد، انواع و اقسام رذالتها (از جمله فساد و هرزگی زنان و زنبارگی مفرط و دزدی ناموس مردان ایرانی و…) را در پوشش طنز عادی نسبت به ایرانیان جلوه میداد، آنهم در جامعه ایرانی سال 55 شمسی که یک جامعه عمدتا مذهبی و سنتی در ایران وجود داشت.
شخصیت زرنگ داستان با نام «عمو اسدالله» (با بازی پرویز صیاد) که در داستان یک دیپلمات تحصیلکرده فرنگ دیده و فرنگی معاب است و به نوعی نویسنده (ایرج پزشکزاد) نگرش خودش را (که کارمند وزارت خارجه بوده) در این کارکتر گنجانده است، از طرفی هم با زن انگلیسی سردار مهارت خان هندی رابطه نامشروع دارد، هم با همسر شیرعلی قصاب که اسدالله را امین خانه خود میداند، و همین عمو اسدالله که از یک سو، راه حل ولنگاری جنسی را تحت عنوان «رفتن به سانفرانسیسکو» به سعید(راوی نوجوان و چشم و گوش بسته و نجیب داستان) و دیگران پیشنهاد میدهد، و از سوی دیگر با ترتیب دادن نمایشهای ساختگی، تفکرات ضدانگلیسی دایی جان را به قول امروزیها «سوژه» میکند و خود نیز رابطه خوبی با انگلیسیها دارد؛ اما درکمال تعجب چنین شخصیتی بهترین و جذابترین کاراکتر داستان جلوه داده شده است!!!
از شواهد مشخص است که اثر سفارشی دایی جان ناپلئون توسط دولت انگلستان نیز جدی گرفته شده و همچنان ادامه داشته است، تاجاییکه شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی، تنها دو روز بعد از راه اندازی آن در دیماه 87 ، مستندی باعنوان «گفتگو با ایرج پزشکزاد؛ خالق دایی جان ناپلئون» را پخش کرد که سراسر تحسین و تقدیر و تمجید از این اثر بود. لاجرم دولت انگلستان هماکنون نیز لازم دیده که باید اثر توجیهگر استعمار همچون «دایی جان ناپلئون» را دوباره در بوق کنند تا با «سفیدنمایی» و «تبرئه» بریتانیا از کارنامه سیاه تاریخیاش نسبت به مردم ایران، در اذهان نسلهای جدید نیز ایجاد تنفر نسبت به میهن و مردم ایران و درعوض ایجاد حس صمیمیت نسبت به انگلیس را تزریق کند. /
دربارهٔ پادکست:
در طول قصه، ماجرای عشقی دو نوجوانِ این فامیل به اسمهای سعید و لیلی و تغییرات و رشد این دو شخصیت را هم نشان میدهد…/ موسیقی مقدمه : چهارمضراب شوشتری | آلبوم بیخود شده | اثر محمدرضا لطفی موسیقی پایان: عمواسدالله | با صدای: زهره هاشمی
*️⃣ راهنمای پخش “دایی جان ناپلئون / قسمت36 ~ایرج پزشکزاد” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.