همسایه جدید
اسمش خدا کرم بود.خودش هم نمی دانست که چرا از وقتی به آبادان آمده بود ، به دایی کمال معـروف شده بود. ولی یـــه جورایــی بــدش نمی آمــد . حــدود پنجاه سال سن داشت . امــا چهــره اش پیرتر نشونش مــی داد. قد بلند ، مـــوی پـــر پشت و جـو گندمی بــا عینکی تــه استکانی و سیبیلی تمـام سفید چهره اش را جــا افــتاده تر کرده بود .در بین مردم بـه پاک دلی و مهربانی معــروف بـود .او یـــک کتاب فــروشی در منـطقه فـــرح آبــاد داشت ، کـه برای کسب و درآمد بیشتر ، در کنارش نوشت افــــزار هم میفروخت . محله ایی کـــه کتابفروشی او در آن واقع شده بـود، بیشتر مسکونی بود تــا تجـاری . بــه همین دلیل هــم درآمـــد آنچنانی نــداشت .مشتریهاش دانش آمـــوزانی بــودند، کــه هنگــام تعطـــیل مدرسه، بـــرای تهیه دفتر قلـــم و مـــداد،مغازه اش را پــر میکردندو …….
نویسنده: محسن قاسمی /
با صدای: محمداوزی
*️⃣ راهنمای پخش “ماجراهای دایی کمال، همسایه جدید ~محسنقاسمی” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.