داستان صوتی بازی عروس و داماد
زری جان 36 سالش بود و هنوز عروسی نکرده بود. برادر کوچکش که برای تحصیل روانه غرب شد، زری جان از هفت دولت آزاد شد. اول به آقا فرزین ساندویچی محله شان پیشنهاد ازدواج داد و بعد به احمد آقا میوه فروش محله شان. زری جان از صبح تا شب جلوی مغازه لباس عروس فروشی سر میدان محله شان میایستاد و لباس ها را نگاه میکرد و دل هر بیننده ای را میسوزاند …
نویسنده : بلقیس سلیمانی /
با صدای: آذین طالبی
*️⃣ راهنمای پخش “بازی عروس و داماد ~بلقیس سلیمانی” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.