داستان صوتی “یکدونه سنگ”
یکی بود یکی نبود
آریا برای گردش به کنار رودخونه رفته بود. آفتاب زیبا در آسمان میدرخشید و صدای جریان آب رودخونه روح اون رو نوازش میداد . پرنده ها از روی یک شاخه با هم به آسمان پر کشیدند و آریا نمی دونست چی شد که یه دفعه یاد دوستش افتاد و همون موقع یک سنگ جلوی پاش نظرش رو جلب کرد…
نویسنده : سهی بانو ذوالقدر /
با صدای: سهی بانو ذوالقدر
*️⃣ راهنمای پخش “یدونه سنگ ~سهیبانوذوالقدر” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.