تخصص/مهارت:
تصویرگر، عکاس، مجسمهساز، نقاش
معرفی/ بیوگرافی:
قاسم حاجیزاده (زادهٔ 12 فروردین 1326 در لاهیجان، ایران) نقاش ایرانی مقیم فرانسه است. حاجیزاده در لنگرود بزرگ شد و در هنرستان هنرهای تجسمی تهران تحصیل کرد. او از پیشگامان هنر مردمی در ایران است.
او که به توصیهٔ اردشیر محصص به نقاشی فیگوراتیو روی آورده بود، در اواخر دههٔ 1340 شروع به برگزاری نمایشگاههای نقاشی در تهران کرد. مهمترین آثار او نقاشی از روی عکسهای دوران قاجار بود. پس از انقلاب سال 1357، مهمترین موضوع نقاشیهای او نهضت جنگل و میرزا کوچک خان جنگلی بودند. او در سال 1365 به فرانسه مهاجرت کرد و از آن زمان در آنجا به فروش آثارش و آموزش نقاشی میپردازد.
بیشتر کارهای حاجیزاده بر پایهٔ استفاده از رنگ روغن، گواش و اکریلیک است. او در اغلب آثارش با مهارت در طراحی چهرهها، با نگاهی مردمنگارانه فضاهای نوستالژیک دیروز را در ذهن مخاطب بازسازی میکند و در دستهٔ دیگری از آثارش که به انتزاع گرایش بیشتری دارد، رویکردهای مفهومی و معناگرایانه را دنبال میکند.
زندگی
آقای قاسم حاجیزاده در 12 فروردین 1326 در لاهیجان، گیلان، ایران زاده شد. پدرش اصالتاً ترکمن بود و مادرش اهل یکی از روستاهای اطراف لاهیجان. در کودکی در خانهای به همراه چند خانوادهٔ دیگر زندگی میکردند که پدر یکی از این خانوادهها عکاس بود و در حیاط خانه از مردمی که به این منظور به سراغش میرفتند عکس میگرفت. فرایند ظهور عکس برای حاجیزادهٔ کوچک شگفتانگیز به نظر میرسید. در همین دوران بود که پدرش دوربین عکاسی معمولیای خرید و از کودکی او و خانوادهاش عکسهای بسیاری گرفت. حاجیزاده با اینکه زادهٔ لاهیجان بود ولی از آنجا که پدرش کمی بعد در یک کارخانهٔ چای در لیلاکوه، در شمال لنگرود، به عنوان کارشناس چای استخدام شد، به لنگرود نقل مکان کردند و در نتیجه قاسم در این روستای کوهپایهای در باغهای چای بزرگ شد.
وقتی به سن تحصیل رسید به لنگرود رفتند که تنها چند کیلومتر با لیلاکوه فاصله داشت و در نتیجه باز هم بیشتر ایام را در ده میگذراند. پدرش برای او چنین در نظر گرفته بود که او دیپلم کشاورزی بگیرد و سپس او را به هند بفرستند تا مهندس کشاورزی یا چایساز شود و به شهرش بازگردد. بنابراین او را در لنگرود به مدرسهٔ کشاورزی «محزون آزموده» فرستادند؛ مدرسهای روستایی که در آنجا صبحها درس میخواندند و بعدازظهرها کار کشاورزی میکردند. برخی از کتابهای درسیشان دربارهٔ گیاهان و کشاورزی و دامپروری بود و دانشآموزان موظف بودند برای شناخت بهتر گلها و گیاهان از تصاویر آنها نقاشی کنند. انجام این کار برای حاجیزاده بسیار لذتبخش بود و دیری نپایید که توانست این کار را از دیگر همکلاسیهایش بهتر انجام دهد. کلاس چهارم یا پنجم بود که یک نقشهٔ بزرگ جغرافی در کلاسشان نصب کردند. حاجیزاده که شیفتهٔ آن شده بود دوست داشت همهٔ آن را بکشد بهخصوص منظرهای که از کوه دماوند در آن بود و چنین نیز کرد و آن را با رنگ روغن بیآنکه کار با طرز کارش آشنا باشد کشید. خانواده که اشتیاق او را به نقاشی بیشتر از درس میدیدند، با آن مخالفت کردند؛ ولی این مخالفت به گفتهٔ خودش او را برای نقاشی حریصتر کرد. قاسم حاجیزاده از همان دوران تحصیل در مدرسهٔ کشاورزی که مجبور بودند از روی گلها و گیاهان نقاشی کنند متوجه شد که نقاشیاش بهتر از کشاورزیاش است و این کار را بهتر از دیگر هم شاگردیانش انجام میدهد. او به رنگ علاقهمند بود اما چون معلم نقاشی نداشت چیز زیادی از نقاشی نمیدانست.
بعدها از طریق یکی از همولایتیهایش، شاپور طوافزاده که در هنرستان هنرهای تجسمی تهران درس خوانده بود و به علت فعالیتی که به عنوان کاریکاتوریست در نشریهٔ توفیق داشت در گیلان اسم و رسمی پیدا کرده بود، فهمید در تهران جایی است که نقاشی یاد میدهند به اسم هنرستان که میشود در آن در رشتهٔ نقاشی ادامهٔ تحصیل داد؛ بنابراین حاجیزاده پس از گرفتن مدرک سوم دبیرستان به تهران رفت و در کنکور ورودی «هنرستان هنرهای تجسمی پسران» ثبتنام کرد. موضوع امتحان عملی طراحی از مجسمه بود ولی او تا آن زمان چنین کاری نکرده بود و از آنجا که طراحی نمیدانست در این آزمون رد شد و دوباره به گیلان برگشت. سال چهارم دبیرستان را نیز به ناچار در رشتهٔ ادبی درس خواند ولی به دلیل مصمم بودن برای تحصیل در هنرستان، آن سال را یکسره طراحی کرد. سال بعد دوباره به تهران برگشت و اینبار در کنکور پذیرفته شد. اما پدرش با تحصیل او در هنرستان مخالف بود و به همین دلیل قاسم حاجیزاده از خانه فرار کرد و در تهران ماند و در این شهر به نقاشی پرداخت و در هنرستان درس خواند.
دوران تحصیل حاجیزاده در هنرستان سالهای 1343 تا 1346 بود. آموزگاران او در این سالها عبارت بودند از: علی آذرگین، بهروز گلزاری، اصغر داوودی، ابوطالب مقیمی، علی قهاری، غلامحسین نامی و محسن وزیری مقدم. به گفتهٔ او مؤثرترین معلم او در هنرستان، وزیری مقدم بود که به آنها قدرت تفکر و دیدن را میآموخت. او در این دوره با بهرام خائف، رحیم ناژفر و مرتضی رفیعی همکلاس بود. پس از تحصیل در هنرستان نقاشی به بخش جداییناپذیر زندگی او بدل شد. شیوهٔ نقاشی او در این دوران به تبعیت از معلم مورد علاقهاش، وزیری مقدم، آبستره بود اما لابهلای فرمهای آبستره گاه حضور پیکره یا چهرهای نیز نمود مییافت.
حضور و فعالیت نقاشانهٔ حاجیزاده در تهران منجر به افزایش دامنهٔ دوستانش شد. او با اردشیر محصص، دیگر نقاش لاهیجانی آشنا شد و این آشنایی روزبهروز بیشتر میشد به طوری که هر روز به شکلی با هم در تماس بودند. در نهایت به درخواست محصص کارش را رها کرد تا تنها به نقاشی بپردازد. آن ایام سالهای اوجگیری هنر پاپ در آمریکا بود و محصص با شناختی که از این جریان داشت حاجیزاده را به این سمت سوق داد. نقاشی از پرترهٔ شاعران مقدمهٔ ورود قاسم حاجیزاده به نقاشی پاپ بود. حاصل این رویکرد تازه در سال 1351 در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا به نمایش درآمد.
بیشتر کارهای حاجیزاده بر پایهٔ استفاده از رنگ روغن، گواش و اکریلیک است. او برای القای قدمت و ایجاد نوعی رنگ منوکروم در سوژههای نقاشیهایش از روش میکس مدیا بهره میبرد. در این شیوهٔ نقاشی آب و روغن جایی ندارد؛ او نخست برای نقاشی از اکریلیک و آبرنگ استفاده میکند و سپس برای اتمام کار جلا به کار میبرد تا علاوهبر محافظت از آثارش، نمایی قدیمی و آنتیک هم در تابلوها ایجاد کند.
حاجیزاده در دهه 1380 به بعد در برخی از کارهایش با حذف رنگ و تنها با مداد و در ابعاد بزرگ نقاشی کرده است و گفته امکانات عجیب مداد سیاه را تازه کشف کردهاست.
نگاه مردمنگارانهٔ قاسم حاجیزاده در اغلب آثارش و مهارت او در طراحی چهرهها، فضاهای نوستالژیک دیروز را در ذهن مخاطب بازسازی میکند و در عین حال، در دستهٔ دیگری از آثارش که به انتزاع گرایش بیشتری دارد، رویکردهای مفهومی و معناگرایانه را دنبال میکند. به اعتقاد بهنام ناطقی، نقاشی حاجیزاده نوعی تخیل و بازسازی گذشتهایست که وجود نداشته؛ گذشتهای که خود او هرگز تجربه نکرده است. آثار حاجیزاده تخیلیست دربارهٔ چیزی واقعی از میان عکسهای گذشته که به آن شاخ و برگ داده و باری از اشاره و حس فرهنگی و را به عکسهایی که برگزیده اضافه کردهاست. شهروز نظری دلیل این مسئله را اندکی دخل و تصرف، حذف و تعمداً خامدستی اغراقشده به طور همیشگی در نقاشیهای حاجیزاده میداند که در پی آن عکس اولیه اهمیت بصریاش را نزد بیننده از دست میدهد. به نوشتهٔ جواد مجابی، او بخشی از روابط موجود در عکس را محو کرده، جزئی را حذف و جزئی را انتخاب میکند و سندی میسازد که نگاه او را دارد و در فضای شنگولانهٔ ذهن طبیعتپرداز او جریان دارد؛ گرچه او قصد تمسخر آن روابط را ندارد اما مسخرگی آن روابط را گرچه قهرمانانش جدیاش گرفتهاند، نشان داده و ماهیت درونی یک سند اجتماعی را نشان میدهد.
نقاشیهای حاجیزاده بر اساس عکسهایی از دوران قاجاریان و همچنین چهرههای فرهنگی و هنری معاصر ایران و همچنین زندگی مردم با استفاده از عکسهای روزنامههاست. یکی از موضوعات نقاشیهای حاجیزاده قهرمانان هستند: میرزا کوچکخان جنگلی، چه گوارا، محمد مصدق و صادق هدایت. از دیگر موضوعات نقاشیهای او سوژههایی چون روسپیها و مردان زننمای تهراناند که به گفتهٔ خودش «زندگیهای دوگانه داشتند؛ روزها با زن و بچههایشان یک زندگی معمولی را میگذراندند و شبها در دورههای خصوصی خودشان با لباس زنانه شرکت میکردند.» حاجیزاده سوژهٔ نقاشیهایش را لابهلای عکسهای قدیمی، میان آلبومها و لابهلای جراید قدیمی پیدا میکند. او بسیاری از سوژههای نقاشیهایش را از مجلاتی پیدا کردهاست که پدرش در آن دوران آبونمان بود.
نگارخانهٔ شخصی
حاجیزاده هماکنون در پاریس دو خانه و دو آتلیه دارد. آتلیهٔ شخصی وی در میدان بستی در پاریس است و او نقاشیهایش را از پشت شیشهٔ آن برای فروش عرضه میکند. دولت فرانسه به هنرمندان موفق فرانسوی آتلیه اعطا میکند و در ازای این امکانات از فروش آثار آنان مالیات اخذ میکند. حاجیزاده نیز به این ترتیب آتلیهای به مساحت 145 متر که سقف آن هشت متر ارتفاع دارد در منطقهٔ ممپغنس که منطقهای هنری و مشهور در پاریس است، در اختیار گرفته است که آثار با ابعاد بزرگش را آنجا خلق میکند.
• آدرس:
• تلفن:
• وبسایت:
• ایمیل:
• رویدادهای جاری:
📅 درحال حاضر رویدادی موجود نمیباشد
• کد QR:
📲 جهت دسترسی سریع و اشتراکگذاری آسان، این کد را با تلفنهای هوشمند اسکن نمائید
قابل توجه: این صفحه بصورت بازنشر شده است. درصورت لزوم به تغییر یا حذف، لطفاً درخواست خود را طبق «قوانین و مقررات پلتفرم لیلیت»، از طریق بخش «تماس با ما» اعلام نمائید، تا در اسرع وقت توسط بخش تحریریه موردبررسی و اقدام مقتضی قرارگیرد.