معنای واژه «پاپ آرت» (مخففPopular art) هنرمردمی یاهنر عامه است. این اصطلاح را لانس الووی منتقدانگلیسی برای توصیف جنبشی هنری که دراواخر دهۀ 1950 تا اوائل دهۀ 1970 عمدتاً در بریتانیا و ایالات متحده شکل گرفت بود ابداع کرد. این جنبش هنری بر مفهوم مصرف گرایی و فرهنگ عامه مبتنی است. وجه مشخصۀ هنر پاپ در آمریکا و بریتانیا ازجمله عبارت بود از استفاده از تصاویر کتابهای کارتونی، آگهیهای تبلیغاتی، بسته بندی و تصاویر تلویزیون و سینمایی.
این سبک نقش بسزایى در معرفى کالاهای مصرفی، پاسخ به تبلیغات هوشمند و پایه گذارى اشکال تاثیرگذار رسانههاى گروهى (در آن زمان فیلم، تلویزیون، روزنامه، و مجلات) بازى کرد و همچنین به وسیله روش هاى بیانى ساده و پویا انرژى ارتباطى میان نسل جوان متولد شده بعد از جنگ جهانی دوم را بهبود و ارتباط میان این نسل را استحکام بخشید.
پیروان این سبک با قد برافراشتن در مقابل لفظ مبهم و مرموز آبستره، به وسیله زبان تصویری جوانشان، خواهان بیان کردن مثبت اندیشی بعد از دورههاى مشقت و محرومیت اجتماعى بودند.
شروع «پاپ آرت» در ایالات متحده به عنوان واکنشی برابر سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی مورد توجه قرار گرفت. زیرا هواخواهان «پاپ آرت» بار دیگر به سراغ تصاویر فیگوراتیو و اندام وار رفتند و از روشهای ترسیم خطوط کناری و به ظاهر عکاسانه استفاده کردند. در ابتدا آنها نئودادائیست لقب گرفتند، زیرا از موضوعات پیش و پا افتادهای نظیر کمیک استریپ، کنسروِ سوپ و تابلوهای بزرگراهها استفاده میکردند که مشابهتهایی با آثار «حاضر-آماده» مارسل دوشان داشت (آماده ها). با این وجود برجستهترین مایه الهام این هنرمندان آثار جاسپر جانز و رابرت روزنبرگ بود. آثار نقاشی جانز که از پرچم، آویز، اعداد و تندیسهایی او از بطریهای آبجو، حباب لامپ و چراغهای چشمک زن تشکیل میشد و آثار ترکیبی و کلاژ روزنبرگ که با بطریهای کوکاکولا، نانهای توپر و تصاویر روزنامهها و مجلات ساخته شده بود طیف گسترده و جدیدی از موضوعات را در اختیار هنرمندان قرار نهاد. در عین حال که هنرمندان پاپ از موضوعات و درونمایههای مشابهی استفاده میکردند، اما به جای شیوۀ نقاشانه آثار جانز و روزنبرگ، روشهای تجاری را به خدمت گرفتند. نمونه این گرایش، آثار سیلک اسکرین اندی وارهول برای قوطی کنسروِ سوپ، صندلی الکتریکی، چهرۀ مارلین مورو و گلها و نقاشیهای کمیک استریپ رُوی لیکتنشتین بود. کلاوس اولدنبرگ که موضوعات دستمایه هایش عبارت بود از بستنی قیفی و ساندویچ همبرگر، عمدهترین مجسمهساز «پاپ آرت» به شمار میرود.
نئودادا یا پاپ آرت نخستین:
هنرمندان پاپ آرت نخستین، به دنباله روی از دوشان در سال 1950 به یکی کردن یا بازتولید سه بعدی أشیا پرداختند. «قوطیهای آبجو» جسپر جونز (1960) و «تخت» روبرت روشنبرگ (1955) دو اثر مهم این دوران هستند. این آفرینشها در طول سالهای سازندگیشان، «نئودادا» نامیده شدند. امروز آن را «پیش پاپ آرت» (پریپاپ آرت) یا «پاپ آرت نخستین» مینامیم.
در انگلستان «پاپ آرت» در دست هنرمندان پیشرویی همچون پِتر بلیک و ریچارد همیلتون کمتر جنبۀ تهاجمی داشت و بیشتر گرایش به سمت بیان نوعی دیدگاه رمانتیک از موضوعات داشت که حال به نظر نوستالژیک میرسد. همیلتون «پاپ آرت» را به مثابۀ هنری “عامه، زودگذر، قابل گسترش، کم هزینه، تولید انبوه، جوان، زیرک، شهوتناک، پرشور، افسونگر و پر سروصدا” توصیف کرد. پات آرت علی رغم لحن طنز گونه و کنایی اش، دارای یک جنبۀ تاریکتر هم بود، برای مثال تکرار مفرط برخی نقشهای بی مایه در آثار وارهول جلوهای برآشوبنده را خلق میکند.
مشخصات پاپ آرت:
– شبیه سازی قابل تشخیص برگرفته از رسانهها و فرآوردههای مردمی
– معمولا رنگهای بسیار باز و روشن
– تصاویر تخت تاثیر گرفته از کتابهای کمیک و عکسهای روزنامهها
– تصویر چهرههای معروف یا شخصیتهای تخیلی در کتابهاى کمیک و تبلیغات
– در مجسمهسازى، بدعت به کار گرفتن رسانه (مدیا)
هنرمندان پاپ آرت در انگلستان:
گروه مستقل (زیر مجموعه انجمن هنر معاصر)
ریچارد همیلتون
ادواردو پااولوتزى
پیتر بلیک
جان مک هِیل
لورنس الُوِی
پیتر رینر بنهم
ریچارد اسمیت
جان تامپسن
معاصران جوان (کالج سلطنتی هنر):
آر.بی.کیتج
پیتر فیلیپس
بیلی اپل (بَری بتس)
دِرک بُشیر
پاتریک کانفیلد
دیوید هاکنى
آلن جونز
نورمن تُینتُن
هنرمندان پاپ آرت در آمریکا:
روی لیختنستاین
اندی وارهل
روبرت ایندیانا
جورج برشت
ماریسُل (اسکُبار)
تام وِسِلمن
ماریجُری اِستریدر
آلن دِآرکانجلو
کلیس اُلدنبرگ – فرآوردههای معمول سخته شده از مواد نامتعارف
جورج سگال – مواد گچ گرفتن بدن در اشیاء و محیط روزمره
جیمز رُزِنکویست – نقاشیهایى که به نظر کلاژى از تبلیغات متفاوت میرسید.
رزالین درِکسلِر – ستارههاى پاپ و عناوین معاصر
پاپ آرت در کالیفرنیا:
بیلی ال بَنگستن
ادوارد کیِنهلز
والاس برمن
جان وِسلی
جِس کالینس
⇩
〔دیدن منابع مطالب〕