مکزیکو سیتی، مکزیک

  • درباره

تور گردشگری مجازی:

مکزیکو سیتی، مکزیک

آزتک‌ها مکزیکوسیتی را در سال 1325 پس از میلاد تأسیس کردند، فاتحان اسپانیایی به رهبری هرنان کورتس افسانه‌ای دو قرن بعد آن را فتح کردند. در واقع، ترکیبی از سنت‌های باستانی هند و جاه طلبی‌های جوان اروپایی چیزی است که پایتخت مدرن مکزیک را منحصربفرد می‌کند.

دیدنی‌های مکزیکو سیتی پایتخت را به یکی از محبوب‌ترین مقاصد گردشگری در ایالات متحده امریکای شمالی تبدیل کرد. اگر‌ درکنار هم قرار گیرند، تمام تضادهای مکزیکوسیتی: نرخ بالای جرم و جنایت در مقابل مهمان نوازی ساکنان محلی، آسمان خراش‌های فوق مدرن در مقابل اهرام آزتک ها، زاغه‌ها در مقابل کاخ‌های باشکوه، تپه‌ها در مقابل دشت‌ها – فضای فراموش نشدنی خاصی را برای شهر فراهم می‌کند.

مکزیکو سیتی در شب

Plaza de las Tres Culturas (“مربع سه فرهنگ”) بهترین تصویر از همزیستی هماهنگ گذشته و حال است که توسط هرم آزتک Tlatelolco، کلیسای جامع استعماری سانتیاگو و ساختمان مدرن وزارت امور خارجه احاطه شده است. .

کلیسای جامع بزرگ مریم که بر فراز تپه‌ای در سمت شمالی میدان کنستیتوشن (زوکالو، میدان قانون اساسی) واقع شده است، یکی از بزرگترین و باستانی‌ترین کلیساهای جامع (1573 پس از میلاد) در ایالات متحده امریکای استعماری است. طول شبستان مرکزی آن 110 متر و عرض آن 55 متر است. دارای 51 طاق است که توسط 74 طاق و 40 ستون پشتیبانی می‌شود. کلیسای جامع همراه با جلیقه و کاخ ملی، مجموعه‌ای باشکوه را تشکیل می‌دهد که ترکیبی از رنسانس، باروک و نئوکلاسیک است.

کلیسای جامع

در بخش شمالی شهر می‌توان کلیسای معروف بانوی ما گوادالوپ را پیدا کرد – یکی از مهم‌ترین کلیساها در کل قاره. بازیلیکا تیلما (یا شنل) اصلی خوان دیگو را در خود جای داده است که تصویر بانوی ما از گوادالوپ را در خود جای داده است. این دلیل اصلی تبدیل گسترده – و داوطلبانه – آزتک‌های بت پرست به مسیحیت بود. اولین کلیسا در سال 1531 پس از میلاد در اینجا ساخته شد، اما پس از مدتی نمی‌توانست همه را در خود جای دهد. در سال 1987 یک کلیسای بزرگ جدید که می‌تواند 20 هزار نفر را در خود جای دهد‌ درکنار کلیسای قدیمی ساخته شد. به هر حال، باسیلیکا یکی از مهمترین مکان‌های زیارتی کاتولیک است که سالانه 14 میلیون نفر از آن بازدید می‌کنند که بیشترین تعداد زائران در جهان است.

کلیسای بانوی ما گوادالوپ

پارک Chapultepec (Bosque de Chapultepec) بزرگترین پارک شهری در ایالات متحده امریکای شمالی و یکی از بزرگترین پارک‌های جهان است. قلمرو آن تپه 2325 متری Chapultepec در مکزیکو سیتی را احاطه کرده است. این پارک مساحتی بالغ بر 686 هکتار را اشغال می‌کند که در رتبه‌بندی Bois de Boulogne در پاریس، باغ‌های شرقی قصر سلطنتی در توکیو و پارک مرکزی در شهر نیویورک قرار دارد. نه تنها می‌توان آن را «ریه‌های» مکزیکوسیتی در نظر گرفت، بلکه همچنین محل تجمع اشیاء فرهنگی متعددی مانند موزه ملی مردم‌شناسی است. پس از ورود به موزه، بازدیدکنندگان با یک مصنوع باستانی – یکپارچه بلند هفت متری که خدای باران Tlaloc را به شکل یک فواره به تصویر می‌کشد، به استقبال می‌آیند.

در بالای تپه قلعه‌ای به همین نام وجود دارد که در سال 1785 میلادی توسط برناردو دی گالوز اسپانیایی تأسیس شد. محل اقامت سابق فرمانداران، امپراتورها و روسای جمهور مکزیک اکنون به عنوان سالن اصلی نمایشگاه موزه ملی تاریخ عمل می‌کند.

مکان‌های دیدنی مدرن مکزیکوسیتی به اندازه همتایان باستانی خود جاه طلبانه و چشمگیر هستند. نماد این شهر (El Ángel de la Independencia) است که برای بزرگداشت صدمین سالگرد جنگ استقلال مکزیک، که در سال 1810 آغاز شد، تولید شده است. این یک ستون به ارتفاع 36 متر است که بالای آن 6.7 متر است. مجسمه بلند الهه بالدار پیروزی. در دست راستش که دراز شده است تاج گلی و در دست چپش زنجیر شکسته گرفته است. این مجسمه از برنز ریخته گری شده و با طلای 24 عیار پوشانده شده است.

فرشته استقلال

مشهورترین آسمان‌خراش‌های مکزیکوسیتی عبارتند از Torre Mayor (به اسپانیایی “برج بزرگ”) و Torre Latinoamericana (“برج آمریکایی لاتین”). 55 طبقه Torre Mayor که در سال 2003 ساخته شد، 230 متر ارتفاع دارد و بلندترین ساختمان شهر محسوب می‌شود. Torre Latinoamericana با ارتفاع 183 متر در سال 1956 ساخته شد. در مقایسه با همتای جوان خود کوچکتر است، اما پس از مقاومت در برابر زلزله‌های سال 1957 و 1985 به شهرت رسید. در آن زمان زلزله 7.9 و 8.1 درجه‌ای بسیاری از ساختمان‌ها را در مکزیکو سیتی ویران کرد. برج تلویزیون Torre Latinoamericana زنده ماند و به نماد امنیت پایتخت مکزیک تبدیل شد.

برج آمریکای لاتین

می‌توانیم بی‌پایان درباره مکزیکوسیتی صحبت کنیم: تلفیقی از فرهنگ‌ها با ظرافت و عظمت ترکیب شده و داستانی منحصربفرد را برای هر ساختمان در شهر ایجاد می‌کند. اما همانطورکه آن‌ها می‌گویند، یک عکس ارزش هزار کلمه را دارد – لطفا از مناظر باشکوه مکزیکو سیتی از طریق پانورامای ما لذت ببرید!

و اکنون اجازه دهید صحبت را به استانیسلاو سدوف بدهم، که برخی از برداشت‌های خود را دربارهٔ این سفر بیان خواهد کرد.

مایلیم درحالی‌که خاطرات هنوز در ذهن ما زنده است، داستان کوتاهی از سفرمان به مکزیک برای شما تعریف کنیم. شاید برخی از شما چیز مفیدی یاد بگیرید.

به محض اینکه فیلمبرداری تیکال را در گواتمالا تمام کردیم، من و دیما تصمیم گرفتیم به مکزیک برویم.

ما سفر خود را با پای اشتباه شروع کردیم. اتوبوسی که قرار بود ما را به چتومال مکزیک برساند، دو ساعت بعد ساعت 8 صبح رسید. و به‌نظر می‌رسید که برنامه سفر عالی دیما شروع به از هم پاشیدن کرد.

مناطق فقیر مکزیکو سیتی

همه چیز از آنجا به سراشیبی رفت. برای رسیدن به Chetumal از گواتمالا باید از کشور کوچکی بگذرید – بلیز. هیچ چیز خاصی دربارهٔ آن وجود ندارد، فقط یکی دیگر از مستعمرات سابق بریتانیا. احتمالاً به همین دلیل یکی از معدود کشورهای آمریکای مرکزی است که روس‌ها برای عبور از مرز باید ویزا بگیرند. و فقط سفارت بریتانیا این ویزا را در مسکو می‌دهد.

دیما یک وب سایت مسافرتی پیدا کرد که بیان می‌کرد اگر ویزای ایالات متحده دارید، در عرض 20 دقیقه مشکلی برای دریافت ویزای بلیز در مرز وجود نخواهد داشت.

چند ساعت بعد به مرز رسیدیم. وقتی گواتمالا را ترک کردیم هیچ حادثه‌ای رخ نداد. فرم‌های لازم را پر کردیم و به مرزبانان بلیز تحویل دادیم. بعد از آن با نام غرورآفرین «نقطه مهاجرت» زیر آلونک به انتظار نشستیم. از بین تمام افرادی که در اتوبوس بودند، تنها کسی که ویزا می‌گرفت،‌ درکنار ما، یک دختر کره‌ای بود. تمام سفیدپوستان دیگر بدون هیچ مشکلی از مرز عبور کردند.

توره آرکوس بوسکس

یک ساعت و نیم بعد (!) افسری بیرون آمد و گفت همه چیز درست است و به محض اینکه از پایتخت جواب بگیرند 5 دقیقه دیگر ویزا را می‌گیریم.

40 دقیقه بعد دختر کره‌ای ویزای خود را گرفت. به ما گفتند که منتظر بمانیم زیرا به دلیل تعطیلات و دلایل نامعلوم دیگر نتوانستند به دفتر برسند.

نیم ساعت بعد راننده اتوبوس ما آمد و گفت که دیگر نمی تواند منتظر ما بماند. ما نمی توانستیم او را سرزنش کنیم، زیرا دمای بیرون حدود 40 درجه سانتیگراد بود و مسافران تقریباً آماده بودند که هم او و هم ما را بکشند. بنابراین اتوبوس حرکت کرد و ما درحالی‌که در محیطی صمیمی و صمیمی سرگرم بودیم به انتظار ادامه دادیم. دیدیم که مرزبان از کنار ما دوید و به ما گفت که آن‌ها می‌توانند به دفتر برسند و ویزاهای ما تا 5 دقیقه دیگر آماده می‌شود و غیره. بله درست است.

آتشفشان خاموش Xico

سپس یک ساعت و نیم بعد (تا آن زمان 4.5 ساعت در مرز گذراندیم) مردی به ما نزدیک شد که خود را افسر پلیس معرفی کرد و دیما را با خود برد تا درباره اینکه چرا تصمیم گرفتیم به بلیز برویم صحبت کنیم. اولین مکان

دیما 5 دقیقه نبود و بعد با صورت رنگ پریده برگشت: گفت مشکلی وجود دارد. او مجوز عکس‌برداری ما در مکزیک را گرفت و به مدت 40 دقیقه ناپدید شد. می خواستم با سفارت تماس بگیرم (همسرم شماره تلفن را به من پیام داد) اما دیدم دیما با لبخندی عصبی به من نزدیک می‌شود. او گفت که ما را با قاچاقچیان مواد مخدر اشتباه گرفته اند: ما مهرهای زیادی در پاسپورت هایمان داشتیم، زیاد سفر می‌کردیم و بسیار مشکوک به‌نظر می‌رسیدیم. معلوم شد که این پلیس بود و نه مرزبانان که ما را بررسی می‌کردند. و زمان زیادی طول کشید، زیرا آن‌ها منتظر پاسخ اینترپل بودند.

اتفاقاً افسر پلیس فقط زمانی به داستان ما ایمان آورد که من عکسی را که روی گوشیم بود به او نشان دادم، عکسی که دیما از من و هلیکوپترمان در مقابل هرم تیکال گرفت.

فقط بعد عذرخواهی کرد و گفت که فکر می‌کنم مافیای روسیه هستیم.

قایق‌ها در بندر

بعد از آن در عرض 20 دقیقه ویزاهایمان را گرفتیم. وقتی به گمرک رسیدیم (سوار بعدی بعد از مرزبانی) و به ماموران گمرک گفتیم که چطور 5 ساعت منتظر ویزای خود بودیم و اتوبوس ما را پشت سر گذاشت، نگاهی دلسوزانه به ما انداختند و گفتند: برو ما. قرار نیست کیفت را چک کنی.” و بالاخره وارد بلیز شدیم.

بعد از آن راحت‌تر بود: سوار تاکسی شدیم. 4 ساعت طول کشید و 250 دلار هزینه داشتیم تا از مرزی به مرز دیگر رانندگی کنیم. حاشیه دوم بسیار ساده‌تر از حاشیه اول بود. تنها مشکل این بود که باید از پست بلیز تا مکزیک پیاده می‌رفتیم (و مسافت زیادی بود)، اما خوش شانس بودیم که اتوبوسی که در همان جهت حرکت می‌کرد، ما را برد.

کلیسای جامع و میدان مشروطه

بدون هیچ مشکلی از مرز مکزیک گذشتیم. افسر گمرک چمدان‌هایم را چک کرد، اما مجوز عکاسی ما همه چیز را آسان‌تر کرد و در کوتاه‌مدت تمام شد. وقتی از گمرک خارج شدیم سوار تاکسی شدیم. از نیمه شب گذشته به هتل خود رسیدیم، درحالی‌که از پا می‌افتادیم، بنابراین بلافاصله به رختخواب رفتیم.

در یک یادداشت شخصی، ما همچنین می‌خواهیم چند کلمه دربارهٔ مهمان نوازی محلی بگوییم. سفر خارج از کشور به مکزیک بدون کمک ریکاردو گومز گاریدو ، خلبان و عکاسی از مکزیکو سیتی و دوستش دیگو روئلاس تیسکارنو از  تیم انجام نمی شود. اول از همه، ریکاردو به ما در گرفتن مجوز عکس برای تمام بناهای تاریخی و اهرام مکزیک کمک کرد. همانطور که در ادامه راه فهمیدیم، بدون آن مجوزها هیچ عکسبرداری وجود نخواهد داشت. و ثانیاً دوستان در پایتخت از ما استقبال گرمی کردند و در حمل و نقل به ما کمک کردند و یک هلیکوپتر برای عکاسی ما پیدا کردند. با ورود به هتل مرکز شهر، با دیدن عکس‌های هوایی مکزیکو سیتی که توسط ریکاردو و دیگو در لابی هتل به نمایش گذاشته شده بود، شگفت زده شدیم.

عکس و متن  استانیسلاو سدوف  و  دیمیتری مویزینکو

*️⃣ قبل از اجرای “مکزیکو سیتی، مکزیک” لطفاً این بخش را مطالعه فرمائید.

1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید.

2️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [گزارش ایراد] ، مورد را به ما اطلاع دهید.

3️⃣ برای [نمایش‌تمام‌صفحه]، می‌توانید با اشاره روی دکمه زیر و برای خروج نیز از دکمه‌های [►] یا [Esc] استفاده نمائید.

★★★★★ برای مشاهده و تماشای پخش آنلاین و دانلود رایگان مکزیکو سیتی، مکزیک بر روی لینک اشاره نمایید …