چطور می‌توانیم در عرصه هنر بمانیم و پیشرفت کنیم؟

  • مشروح مطلب
  • مطالب مشابه
  • بخش‌های مرتبط

چطور می‌توانیم در عرصه هنر بمانیم و پیشرفت کنیم؟
اگر هنرمند هستید حتما تابحال از خود پرسیده اید که چطور می‌توانیم در عرصه هنر بمانیم و پیشرفت کنیم؟

در جواب باید گفت: البته که هنر شما اولین گزینه است، ما هم این را می­‌دانیم. خلاقیت شما و اینکه چه هنری دارید و چگونه آن را خلق می­‌کنید، سحر و جادویی که در کارگاه هنری شما اتفاق می­‌افتد و شما آن را به نحو احسن انجام می­‌دهید، به خود شما مربوط است نه کسی دیگر. همانطور که گفتم آنچه در کارگاه هنری اتفاق می‌­افتد هم‌آنجا هم باقی می­‌ماند. مساله­‌ای که درباره آن صحبت می­‌کنیم در مورد این است که شما بعد از خلق اثر هنری، وقتی که کامل شده و آماده ارائه است در مقابل دنیای گسترده و افسانه­‌ای هنر و همه کسانی که در آن هستند چه وظیفه‌ای دارید؟

در طول این سال­‌ها بارها و بارها به این نتیجه رسیده­‌ام که در این بازی، موفقیت هنرمند کاملا به این بستگی دارد که بتواند مردم را با خود داشته باشد. و از اینکه مردم بدانند در هر قدم از این راه ( از ابتدای ارتباط‌شان با آثار شما تا انتها) شما چه گام­‌هایی برمی­‌دارید، اطمینان حاصل کند. مهم این است که شما بدون توجه به شرایط و موقعیت مردم همواره به آن­ها خوش آمد بگویید و همیشه در دسترس آن­ها باشید. لازم است از اینکه آیا مردم فهمیده­‌اند که شما چه کاری انجام می­‌دهید، هدفتان چیست و قصد دارید از طریق هنرتان چه چیزی را انتقال دهید، اطمینان حاصل کنید. اگر همه این کارها را به خوبی انجام دهید قطعا شانس شما برای موفقیت افزایش می­‌یابد.

شما نمی­‌توانید بسادگی هنر خود را منتشر کنید و بدون اینکه هیچ تلاشی انجام دهید از مردم انتظار داشته باشید که خودشان به سرعت به اهمیت آن پی ببرند. سوالات زیادی ممکن است پرسیده شود. شما باید به آن­ها نشان دهید که چطور با شما تماس بگیرند، چه سوالی و چطور بپرسند، چطور قیمت را بپرسند و در کل اینکه باید همه راه­‌ها و روش­‌های خرید را به آن­‌ها نشان دهید و خلاقانه و فعال آن‌ها را راهنمایی کنید تا مطمئن شوید هیچوقت گیج و سردرگم نمی­‌شوند.

شما باید مردم را راحت بگذارید و اجازه دهید که آن‌ها با آرامش پیش روند و خودشان با توجه بیشتر به اهمیت کار شما پی ببرند. شما تنها فردی هستید که در برابر آن‌ها مسئولید. شما باید توضیحات مربوطه را به آن­ها بدهید نه فقط برای اینکه برای دیدن کار شما وقت بگذارند بلکه برای اینکه هدف شما را نیز از خلق آن اثر درک کنند و متقاعد شوند که اثر هنری شما را با اشتیاق به مجموعه خود بیافزایند. این شما هستید که باید این کار را به خوبی انجام دهید و تجربه و اطلاعات لازم در مورد خودتان و آثارتان را به روشنی و با دقت در اختیار آن‌ها قرار دهید.

مورد دیگری که شما به عنوان یک هنرمند باید رعایت کنید این است که باید درک کنید که یک اثر هنری تلاشی مشارکتی بین شما و مخاطبین است. من با هنرمندان زیادی مواجه شدم که وقتی در مورد هنر خود صحبت می­‌کنند و یا می­‌نویسند، فقط درباره خودشان حرف می­زنند(اینکه هدفشان چه بوده، چه لذتی می­‌برند، چه احساس فوق العاده­‌ای دارند و اینکه هنرشان چه تاثیری بر زندگی‌شان گذاشته است). البته این­‌ها عالی است و همینطور هم باید باشد. اما آن‌ها یک موضوع بسیار بسیار مهم را فراموش کرده­‌اند و آن ما هستیم. مخاطبین. این باعث خوشحالی من است که می­‌بینم هنرمندی عاشق کارش است. اما حس عجیبی که دارم این است که هنر او چه چیزی برای من دارد و چرا من باید به آن اهمیت بدهم.

شما می‌دانید که هنرتان چه چیزی برای شما دارد، پس باید به ما هم نشان دهید که برای ما چه دارد. اگر این کار را نکنید و ما را در تردید رها سازید بی­‌عدالتی است. ما واقعا راهی نداریم که بتوانیم هنر شما را تجربه کنیم، پس چرا باید به نگاه کردن به آن ادامه دهیم؟ چه برداشتی باید از آن داشته باشیم؟ و از همه مهمتر اینکه هنر شما چه جایگاهی در زندگی ما دارد؟ به بیان دیگر شما باید همه آن لذت­‌ها و منفعتی را که از خلق اثر خود برده­‌اید به ما هم تعمیم دهید و نشان دهید که ماهم می­‌توانیم از آن لذت ببریم. ما این را می­‌خواهیم.

در اینجا چند سوال مطرح می­‌کنم که شما هروقت که می­‌خواهید اثر هنری خود را در گالری­‌ها یا هرجای دیگری ارائه دهید، باید به آن­ها فکر کنید. اول اینکه این اثر قصد دارد چه کاری برای مخاطب خود انجام دهد؟ چه ارزشی برای مالک خود خواهد داشت؟ چرا باید آن را به دیوار اتاق یا محل کار خود بیاویزد و هر روز آن را نگاه کند؟ چه تاثیری بر بهتر شدن زندگی مخاطب دارد؟ البته این­ها دقیقا همان سوالاتی نیست که مردم ممکن است از شما بپرسند، اما به نوعی طیفی از سوالاتی هستند که واقعا مهم می­‌باشند. وقتی مخاطبین یک اثر هنری را می­‌بینند و به آن علاقمند می­‌شوند، به طور جدی درباره آن فکر می­‌کنند که آیا به آن‌ها و زندگی آن‌ها تعلق دارد یا نه. پس پاسخ­‌های شما به این سوالات و تعامل­‌های مثبتی که با آن‌ها دارید شانس شما را برای یک فروش خوب و یا هر اتفاق خوب دیگری افزایش می­‌دهد.

خیلی از مردم وقتی به اثر شما نگاه می­‌کنند در نگاه اول آن را می­‌پسندند. اما علاقمندی گام اول برای تمایل به خرید است. وقتی کسی کاری را دوست دارد سعی می­‌کند که به شما نزدیک شده و با شما صحبت کند. بنابراین با ایمیل یا تلفن با شما صحبت می­‌کند و می­‌خواهد که همه چیز را در مورد شما، سابقه شما، مضامین آثارتان و چگونگی خلق آن‌ها، مثلا اینکه دایره آبی رنگ کوچک گوشه تصویرچیست و … بداند.

این سوال و جواب­‌ها بیشتر شبیه یک مصاحبه شغلی است. مثل این می­‌ماند که کسی بخواهد آثار شما را استخدام کند تا کیفیت زندگیش را بهبود بخشد. تقریبا هر کسی که زمانی را با شما صرف گفتگو درباره آثارتان می­‌کند، در مرحله­‌ای از تصمیم­‌گیری است که می­‌خواهد مطمئن شود که آنچه شما درباره آن می­‌گویید همان چیزی است که مد نظر اوست یا نه؟ پس اینجا شما دارید به سوالات پاسخ می­‌دهید، درباره اثر خود صحبت می­‌کنید و امیدوارید که کسی که با او صحبت می­‌کنید به آنچه می­‌شنود علاقمند باشد و سر خود را به نشانه تایید تکان دهد و اینکه مفهمومی را که شما تلاش می­‌کنید از طریق هنرتان انتقال دهید همان چیزی باشد که مخاطب به دنبال آن است.

یک سری از سوالاتی که شما در طی چنین تعاملی می­‌خواهید به صورت صریح و روشن و تفهیمی پاسخ دهید این است که چرا شما هنرمند شدن را انتخاب کرده­‌اید و چگونه خلق اثر هنری بخش مهمی از زندگی شما شده است؟ و حتی مهم‌تر اینکه چرا می­‌خواهید هنر خود را به نمایش بگذارید؟ و هدف از انتشار آن چیست؟ شما درباره اثرتان چه چیزی باید بگویید؟ آیا همه داستان و افسانه و قصه و یا راز آن را؟ این اطلاعات بویژه در مورد هنر­ها و هنرمندان معاصر اغلب به اندازه خود اثر مهم هستند.

اگر شما باور دارید که هنرتان ارزش دیده شدن و توجه را دارد پس وظیفه شماست که این اطمینان را به مخاطب بدهید که بداند چرا؟ اگر شما باور دارید که با هنر خود چیزی را بخشش می­‌کنید پس باید آن­را به مخاطب توضیح دهید تا ارزش و فواید مالکیت آن را بفهمد و درک کند. از این طریق شما با نشان دادن پتانسیل­‌های بالقوه کار خود در اثرگذاری مثبت و ارتقا کیفیت زندگی، مخاطب را روشن ساخته­‌اید.

برخی از شما ممکن است با خود فکر کنید که “من درباره آنچه که هنرم به مخاطب می­‌بخشد، هیچ نظری ندارم”. می­‌خواهم روراست به شما بگویم که تابحال هنرمندی را ندیده­‌ام که وقتی بهش فرصت داده می­‌شود تا هنر خود را ارائه دهد و هدف از انجام آن را توضیح دهد نتواند چیزی بگوید. هنرمندان در اینجا به کمی تشویق و دلگرمی نیاز دارند، اما حقیقت این است که بسیاری از هنرمندان هرگز به این شکل درمورد هنر خود واین­که بتوانند درموردش صحبت کنند فکر نکرده­‌اند.

ممکن است آنچه را که هنر شما القا می­‌کند، جنبه فیزیکی داشته باشد(مثل سایز و اندازه، قاب، رنگ و کیفیت مواد به کار رفته و….) ویا ممکن است در فرایند انجام کار باشد(مثل: روشی که شما فکر کردید و اثر خود را از ابتدا تا انتهای کار خلق کردید، متدولوژی شما، سبک شما و یا آداب و تشریفات شما). ممکن است درباره این باشد که چگونه این فکر به ذهن شما رسیده است یا مربوط به شرح حال شما باشد. و یا اینکه جنبه­‌های مختلف زندگی شما را نشان دهد و سعی کند تا ارتباطی بین آن و تجربه­‌های عمومی که مخاطبان در دوران جوانی داشته­‌اند پیدا کند. ممکن است چیز خاصی باشد که هنر شما به آن اشاره می­‌کند. مانند: یک ایده، یک مفهوم، یک تفسیر از یک رویداد، یک الهام، یک باور، یک فلسفه یا دیدگاه، یک فکر ویژه و یا یک نقطه نظر خاص در زندگی.

بنابراین این بخشش و عطا هر چه که باشد من تضمین می­‌کنم که اگر شما بنشینید و درباره آن و درباره تمام مزایای غیرملموسی که هر زمان که اثری را خلق کردید از آن‌ها بهره بردید، فکر کنید، مطمئنا در نهایت چیزی برای گفتن دارید که ما آن را به خوبی درک کنیم. و از این بابت خوشحال خواهیم شد چرا که هنر شما حالا معنای بیشتری یافته است. چرا که وقتی کسی مفهموم یک هنر را بفهمد بیشتر به داشتن آن تمایل پیدا می­کند.

یک جنبه مهم دیگر از نحوه ارائه اثر خود این است که بتوانید بین هنر خود و سایر هنرها تمایز قائل شوید. اینکه چرا مخاطب باید به هنر شما نسبت به سایر هنرها بیشتر توجه کند. من در مورد رقابت هنری و یا اینکه چه چیزی هنر شما را نسبت به سایر هنرها بهتر و با ارزش­‌تر می­‌سازد، صحبت نمی­‌کنم. بلکه موضوع این است که چرا هنر و اثر هر هنرمندی از دیدگاه و نظر خودش منحصربفرد و ویژه است؟ پس چه چیزی باعث می­‌شود که هنر شما بی­‌ارزش شود؟ چه چیزی آن را با ارزش می­‌کند؟ چه مواد و ویژگی­‌هایی آن را منحصربفرد می­‌کند؟چه موارد اضافی در هنر شما هست که لزوما در آثار سایر کارگاه­‌های هنری وجود ندارد؟ شما باید طوری اثر خود را متمایز کنید که مخاطبان بفهمند که این فقط یک سبک دیگر یا یک اثر انتزاعی یا یک نقاشی پرتره یا منظره و یا مجسمه نیست. ممکن است شبیه آن­ها باشد اما واقعا همان نیست. بلکه چیزی بیشتر است. و تنها دلیل این کار این است که مخاطبان شما حق انتخاب دارند و شما هم می­‌خواهید بهترین دلایل را به آن‌ها ارائه دهید تا اثر شما را انتخاب کنند.

پس وقتی شما در چنین موقعیتی قرار می­‌گیرید، اثر خود را کجا قرار می­‌دهید؟ کلمات خود را چگونه بیان می­کنید؟ این وظیفه بعدی شماست. حال بیایید ببینیم اکنون که در عصر اینترنت زندگی می­‌کنیم آیا هیچ راه بهتری وجود ندارد که بتوانیم حرفمان را به بیشترین تعداد افراد ممکن انتقال دهیم(مثلا همه انسان­های روی کره زمین)؟ این راه بهتر، ارتباط آنلاین از طریق اینترنت است و بهترین مکان برای این کار وبسایت شماست. پس بهتر است کمی درباره آن صحبت کنیم.

البته که همه راه­‌های ارتباطی بدون در نظر گرفتن اینکه کی و کجا باشند، ضروری هستند. اما در هر ارتباط و تماسی باید همواره راه­های دسترسی به وبسایت شما به عنوان یک گزینه انتخابی در دسترس باشد. وبسایت شما پایگاه شماست. جایی که همه چیز در آن کنترل می­‌شود. جایی که هر گفت و گو و مکالمه­‌ای می­‌تواند تا هر زمانی ادامه پیدا کند و مهم نیست کی آغاز شده باشد. جایی که مخاطبین می­‌توانند بیشتر در مورد شما بدانند و منتخبی از آثار شما را به طور منسجم و یکپارچه و با ارتباطی منطقی همراه توضیحات کافی و روشن در مورد هر کدام مشاهده کنند. هدف از این کار این است که مخاطبین بیشتر در مورد آثار شما فکر کنند و بیشتر در میان آثار شما جستو جو کنند تا بفهمند که آیا می­‌توانند آن­ها را به مجموعه­‌های خود بیافزایند یا نه.

محتوا و چیدمان کلی سایت شما بسیار مهم است. وبسایت شما باید جایی باشد که هر کسی بتواند در آن از مجموعه­‌ای منظم و جدید از آثار شما بازدید کند و به راحتی به سمت خرید هدایت شود. جایی که بتوانند در آن بیشترین اطلاعات را در مورد آثار کسب کنند و در صورت تمایل به خرید بتوانند به راحتی با شما تماس گرفته و صحبت کنند. این بهترین نتیجه است. پس نحوه ارائه و سازماندهی و نظم دادن به کارها بسیار مهم است.

در این مرحله، کسانی که از سایت شما بازدید می­‌کنند دو سوال عمده دارند.” من کجا هستم؟ و چرا؟”. آن­ها می­‌خواهند این را در مدت مثلا 30 ثانیه یا یک دقیقه­‌ای که در سایت شما هستند بفهمند. امروزه مردم معمولا مدت زمان کوتاهی را صرف حضور در اینترنت می­‌کنند و در همین زمان کوتاه اگر به آنچه که می­‌خواهند نرسند، سریع آن را ترک می­‌کنند.

اما یک دلیل مهم دیگر برای این که باید به این سوالات پاسخ داده شود، وجود دارد. یکی از بزرگترین مزایای اینترنت که هنرمندان باید جزئی از آن باشند این است که افراد مختلف می­‌توانند به طور اتفاقی و یا شانسی وارد سایت شما شوند و با شما و آثارتان آشنا شوند. ما اینجا فقط درباره افراد هنری یا هنر دوست صحبت نمی­‌کنیم. بلکه هرکسی می­‌تواند باشد. مهم این است که بیشتر افرادی که وارد سایت شما می­‌شوند بتوانند به سرعت دریابند که کجا هستند و به اندازه کافی مجاب شوند که تصمیم بگیرند نگاهی به آثار شما بیاندازند. مهم نیست آن‌ها چه کسانی هستند و چه موقع آنجا بودند. بزرگترین شانس شما از افزایش طرفدارانتان می­‌تواند توسعه کارتان یا دریافت دعوتنامه‌ای برای شرکت در نمایشگاه یا برگزاری نمایشگاه و یا فروش آثار و معروفیت و شناخته شدن و …. باشد.

بازدید­کننده­‌ها آمدند. وارد صفحه اصلی سایت شما شدند. حالا چه؟ خب شما باید برای معرفی یکی دو تا تصویر از آثار خود و یا تصویری از خودتان در میان آثارتان را نمایش دهید. در کنار آن باید به زبانی که برای همه قابل درک باشد معارفه خلاصه­‌ای از خود داشته باشید. هدف ما فقط یک خوش آمد گویی سریع و آسان به بازدید­کنندگان است. این شکل سریع دسترسی ضروری است. چون هر چه مردم به سرعت بتوانند تشخیص دهند که در صورت نیاز از چه طریقی می‌توانند با شما تماس بگیرند پتانسیل برای نتیجه مثبت بیشتر است.

خواهش می­‌کنم از بکار بردن اصطلاحات هنری که فقط 2% مردم آن را می­‌فهمند، خودداری کنید. چرا که به هیچ وجه مفهومی برایشان ندارد. تلاش بیهوده برای تاثیر بر مردم و یا برتر نشان دادن خودمان با اطلاعات هنری که داریم ضروری نیست. وبسایت شما باید دوستانه و قابل دسترس باشد. هدف ما از معرفی ساده و بی آلایش این است که درصد بیشتری از بازدید کنندگان را جذب کنیم.

فکرکردن به کلمات معارفه­‌ای مناسب و تصاویر مناسب مثل تیتراژ خوب یک فیلم، مقدمه یک کتاب یا … موثر است. به این کلمات مثل یک تیزر فیلم یا یک چیز فریبنده یا چیزی که به مردم فقط در حدی اطلاعات بدهد که آن‌ها را کنجکاو کند، فکر کنید. کاری کنید که آن­ها بخواهند بیشتر ببینند. معارفه را خلاصه کنید. هر چه کوتاه­‌تر و مختصر باشد(در حد دو پاراگراف که هر کدام سه یا چهار جمله بیشتر ندارند) بهتر است. چون هدف ما این است که مردم راحت باشند و به آن‌ها سرعت عمل بدهیم تا به سادگی هر چه تمام­‌تر به صفحه گالری و تصاویر بروند.

شما می­‌توانید در هر قسمتی از سایت، اطلاعات جزئی بیشتری را داشته باشید. مثلا در صفحه “درباره هنرمند” یا “درباره هنر”. اما اطلاعات بیشتر و کامل­‌تر را در جایی قرار دهید که مردم ممکن است بخواهند بعد آشنایی مختصر، کمی بیشتر در سایت به جستجو بپردازند نه در صفحه اول. هرکاری که می­‌خواهید انجام دهید و هرچقدر لازم است توضیحات دهید اما بازدید کننده را در کلمات غرق نکنید. مطالبتان همواره خلاصه و مفید، صحیح و قابل درک باشند. به اندازه به آن‌ها اطلاعات دهید که قادر باشند و بخواهند ادامه دهند و با شما مکالمه کنند، آثار شما را ببینند و بتوانند به طور مشخص چیزی را که در مورد آن صحبت می­‌کنید، ببینند. چرا که آن‌ها نمی­‌توانند صبر کنند و اگر گفت و گوی کلامی بیش از حد شود، محیط را ترک خواهند کرد. پس همیشه یه یاد داشته باشید که کالای هنری یک کالای بصری است نه کالای کلامی.

دوباره بگوییم که هدف از هر نوشته هنری این است که افراد علاقمند را به اندازه­ای به هیجان بیاورد که به سمت کلیک بر روی آثار در بخش گالری سایت بروند. این بخش برای این کار است. پس اجازه بدهید کمی در مورد نحوه ارائه هنر خود به جهان و به همه کسانی که احتمالا بعد مطالعه کافی به دیدن آثار شما علاقه نشان خواهند داد، صحبت کنیم. دستورات و راهنمایی­‌هایی که در ادامه می­‌آیند هم برای سایت شما و هم برای هر جای دیگری که فرصت و موقعیت ارائه آثارتان را داشته باشید(مثل گالری­‌ها، کارگاه­‌های هنری، نمایشگاه­‌ها و یا هرجای دیگری) کاربرد دارد. قوانین ارائه همواره ثابت هستند.

یکی از وظایف بسیار مهم شما این است که آثار خود را بجای اینکه تک تک و تصادفی بدون این که قابل تشخیص باشند در سایت خود یا کارگاه و یا گالری و هرجای دیگری نمایش دهید به روشی یکپارچه و منسجم و منظم و در دسته­‌های با معنی و مفهوم ارائه دهید. اگر آثار خود را به صورت نامنظم و گیج کننده ارائه دهید، که متاسفانه بسیاری از هنرمندان همین کار را می­‌کنند، مثل این می­‌ماند که شما همه چیز را روی زمین به شکل تپه روی هم بریزید و به مخاطب بگویید بگرد خودت پیدا کن.

من بارها هنرمندانی را که هرگز وقت نمی­‌گذارند تا کارهای خود را طوری معنی­‌دار و با مفهموم نظم دهند و مرتب کنند که برای همه قابل درک باشد، دیده­‌ام. شما آثار خود را کاملا درک می­‌کنید و می‌فهمید چون خودتان آن را ساخته­‌اید اما مخاطبین نه شما را می­‌شناسند و نه هنر شما را، پس به کمک احتیاج دارند. بنابراین هرجا و هروقت که قرار است آثار خود را به نمایش بگذارید مطمئن شوید که این کار به شیوه­‌ای منظم و طبقه­‌بندی شده انجام شود.

چند نکته مهم

بهتر است فقط کارهایی را که اخیرا انجام داده اید، به نمایش بگذارید.کارهایی که فعالانه آن‌ها را ساخته­‌اید. لازم نیست همه کاراهایی که انجام داده­‌اید نشان دهید. به نمایش آثار محدوده زمانی زیادی اختصاص ندهید.کارهایی که انتخاب می­‌کنید مربوط به چند وقت اخیر باشد (مثلادوسال یا سه سال پیش).کارهایی که سبک­‌های بسیار متفاوتی دارند و یا مواد و ترکیبات به کار رفته در آن‌ها زیاد از هم متفاوتند، نباشد. غوطه ور کردن مخاطب در تنوع زیاد آثار فقط باعث گیج شدن مخاطب شده و در نهایت او را از خرید منصرف می­‌کند، چرا که درکی از آن­ها نداشته است.

ارائه و سازماندهی هنر شما باید شامل این هم باشد که شما از کی و چگونه شروع به انجام این کار کرده­‌اید. اینکه با تعیین هدف و مسیر و با برنامه بوده و یا به طور تصادفی و خورد خورد انجام داده­‌اید. یا اینکه هروقت احساس خوبی داشتید کار می­‌کردید یا با هر احساسی می­توانستید کار کنید؟ تصور کنید که یک نویسنده یا یک آهنگساز بودید. به طور مثال یک نویسنده وقتی یک فصل از کتابش را می­‌نویسد نمی­‌گوید این کتاب من است. یا یک آهنگ ساز یک سری قطعه نمی­‌نویسد و آن را سمفونی بنامد. هم نویسنده و هم آهنگساز اول کار خود را کامل می­‌کنند و بعد آن را کتاب یا سمفونی می­‌نامند. خط مشی شما هم در کار باید همانطور کامل و با حوصله، چند بخشی و خلاقانه باشد. هر بخشی از کار نقطه آغاز و پایان مشخصی داشته باشد. همچنین خلق اثر شما باید هدف مشخص و پیام مشخص و یک دلیل مشخص برای آفرینش داشته باشد.

اگر شما به یک گالری از آثار اخیر هنرمندان بروید، در اکثر موارد اینطور به نظر می­‌رسد که ما یک محصول را در شکل­‌ها و رنگ­‌ها و اندازه­‌های مختلف داریم که اینجا کنار هم قرار گرفته­‌اند. بنابراین آن‌ها دارند به شما کمک می­‌کنند. شما بندرت گالری را می­‌بینید که آثار خود را به طور تصادفی و بی­‌ربط و درهم برهم به نمایش بگذارد. بلکه هر چیزی در آن همیشه در یک هارمونی و هماهنگی است.

وقتی یک گالری یا یک هنرمندی یک نمایشگاه یکپارچه و هماهنگ از آثار خود ارائه می­‌دهد، کسانی که ممکن است از آن‌ها خرید کنند در واقع مثل این است که کل مجموعه را خریده­‌اند. این همان دلیلی است که همه گالری­‌ها و نمایشگاه­‌ها این روش را پیش می­‌گیرند. هنرهایی که به صورت گروه­‌ها و دسته­‌های با معنی تولید می­‌شوند و به نمایش گذاشته می­‌شوند فقط از نظر بصری راضی کننده نیستند بلکه درک آن‌ها، فهمیدن‌شان و درگیر شدن با آن­ها و در نهایت خریدن آن­ها نیز ساده است.

یک گروه منسجم و یکپارچه از آثار هنری به هم مرتبط، در کل بسیار با ارزش­تر از مجموع تک تک آن­هاست. همیشه این مجموعه­‌ها نسبت به آثاری که به طور تکی و یا نامنظم ارائه می­‌شوند، قدرت تاثیر گذاری بیشتری دارند. چنین مجموعه­‌هایی از آثار به مخاطب اجازه می­‌دهد که راحت­‌تر و سریع­‌تر آن‌ها را بفهمد و تجربه با ارزش­تری داشته باشد. شما به عنوان یک هنرمند باید به این موارد توجه کنید. چراکه فقط از این طریق است که می­‌توانید نقطه نظرات و اهداف خود را هر چه که باشد به مخاطب خود انتقال دهید.

بعضی از هنرمندان تصور می­‌کنند که اگر طیف وسیعی از آثار را با تنوع زیاد خلق کنند می­‌توانند مطمئن باشند که برای هر سلیقه­‌ای چیزی دارند. اما در واقع نتیجه معکوس است و هیچ کسی چیزی پیدا نمی­‌کند. زیرا کسی نمی­‌تواند بفهمد که او چه کاری کرده است. برخی هنرمندان هم می­‌گویند که این کار احمقانه­‌ای است که یک نوع کار را بارها انجام دهند. اما این هم راهش نیست. کار کردن به شکل گروه­‌ها و دسته­‌های هدفمند، با برنامه و مسیر مشخص درست مثل نگاه کردن چیزی زیر میکروسکوپ است. هر چه شما از نزدیک نگاه کنید بیشتر می­‌بینید و عمیق­‌تر درگیر می­‌شوید و بیشتر متوجه می­‌شوید که چه روش­‌های مختلفی برای کار بر روی یک موضوع وجود دارد. شما با تمرکز واقعی روی موضوعات خاص یا سبک­‌ها یا مفاهیم مختلف، هرچه بیشتر در تشخیص و تمایز قطعات هنری مهارت می­‌یابید. شما در توجه به جزئیات دقیق، تکنیک­‌ها، افکت­‌ها، مفاهیم و احساسات و به طور کلی در زمینه کاری خود یک متخصص می­‌شوید.

چرا شما اگر به کارها و آثار هر هنرمند مشهوری بنگرید، نمی­‌توانید خللی در کار آن­ها وارد کنید؟ بدلیل اینکه آن­ها می­‌دانند که کجا می­‌روند. در کاری که انجام می­‌دهند ثابت قدم هستند و مسیر و هدف مشخصی دارند و هرگز از مسیر خود زیاد منحرف نمی­‌شوند. شما هم باید دقیقا به این روش عمل کنید.

بسیار خب. به پایان مطلب رسیدیم. اجازه بدهید درباره هدف بزرگتری صحبت کنیم. فراتر از هنرمند بودن و باقی ماندن در این عرصه، این است که بتوانید از استعدادهای خلاقانه ویژه خود به نحو احسن برای کامیابی­‌ها و موفقیت­‌های بزرگتر استفاده کنید. هنرمندان استعداد­ها و توانایی­‌های منحصربفردی را در بیان و برانگیختن احساسات و کشف موضوعات حساس و انتقال آن‌ها از طریق هنرشان، دارند.

شما از طریق هنرتان نه تنها می­‌توانید محیط پیرامون خود و زندگی مردم را ارتقا دهید بلکه می­‌توانید مردم را به هم نزدیکتر کنید و آن­ها را به ایجاد ارتباط با هم تشویق کنید. هنر شما می­‌تواند بین افرادی که با هم ارتباط برقرار می­‌کنند و تجربه­‌های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند مثل پلی مسیر را هموار ­کند. مطمئن باشید که هنر شما معرف شماست و نشان می­‌دهد که شما چه کسی هستید و گواه وجود شما است. اما در عین حال، هنر در رابطه­‌ها و ترویج برخی احساسات مشترک و درک و فهم بین همه ما نقش دارد.

فکر کنید که هنر شما آغاز کننده یک ارتباط و مکالمه باشد. در واقع مانند وسیله ایست برای رسیدن به مردم و تاثیر­گذاری بر زندگی آن­‌ها. هنر شما منعکس کننده نقطه نظرات شماست. هنر شما به مردم کمک می­‌کند تا همه چیز را جوری متفاوت ببینند. هنر محدودیت­‌ها را از سر راه بر می­‌دارد. مردم را به هم نزدیک می­‌کند. باعث می­شود مردم راحت­‌تر با هم ارتباط برقرار کنند. هنر حتی در برخی مواقع باعث می­‌شود که ما با قدرت بیشتری با مشکلات و موضوعات حساس، روبرو شویم. این‌ها همان دلایلی است که باعث باقی ماندن یک هنرمند می­‌شوند. ایجاد تنوع و همکاری که به نفع همه مردم باشد.

هنرمند موفق کسی نیست که فقط بتواند خود را معرفی کند و آثار خود را بفروشد و شناخته شود. بلکه یک هنرمند باید هدفش را بشناسد، شغلش را بشناسد، خودش و هنرش را قاطعانه معرفی کند و بگوید کیست و جایگاه هنرش چیست. داشتن یک دلیل محکم و قانع­ کننده برای این که چرا شما در این عرصه هستید هنرتان را باارزش می­‌کند. هنرمند باید همواره به روش­‌های خلاقانه با کمال میل به تجربه سبک­‌ها و محتواها و تکنیک­‌های جدید بپردازد تا بتواند در کارش پیشرفت کند و به مردم نزدیک­‌تر شود. به این صورت هنرمند نه تنها در این عرصه باقی می­‌ماند بلکه پیشرفت کرده و موفق می­‌شود و می­‌تواند از طریق هنر و آثار خود بر دیگران تاثیر بگذارد که این امر نه تنها باعث فروش آثارش می­‌شود بلکه موهبتی را به جهان هدیه می­‌دهد.


دیدن منابع مطالب

بخش‌های مرتبط
مجله هنرمجله دانستنی‌های هنر

ژورنال‌های لیلیت

مجموعه‌ای جامع از مجلات دانستنی‌ها و مطالب مفید با موضوعات گوناگون و متنوع

اَپ لیلیت

دریافت رایگان اپلیکیشن لیلیت