فانتزی‌های هنرمندان در مساله اقتصاد هنر

  • مشروح مطلب
  • مطالب مشابه
  • بخش‌های مرتبط

فانتزی‌های هنرمندان در مساله اقتصاد هنر

بسیاری از هنرمندان درباره چگونگی عملکرد جهان هنر فانتزی‌‌هایی خیالی دارند و بر این باورند که بالاخره روزی غریب‌ترین رویایشان به واقعیت خواهد پیوست و پس از آن خوش و خرم زندگی خواهند کرد. شاید هم به رویایشان برسند اما تنها راهی که هنرمند را به مقصود می‌رساند کار زیاد و مداومت و مقاومت در برابر سختی‌ها و در نهایت خلق بهترین اثر هنری است. مهم‌تر از این همه درک این موضوع است که هنرمندِ موفق بودن به چه معناست.
توجه کنید که این فهرست فانتزی‌ها ربطی به انگیزش‌ها و الهام‌ها و فرآیند خلاق شما ندارد. وقتی در استودیو هنری‌تان مشغول کار هستید باید همه این فانتزی‌ها را در ذهن داشته باشید. اما وقتی اثر هنری‌تان تکمیل شد و آماده عرضه به جهان هنر شد، فانتزی و خیالات می‌تواند حسابی گمراهتان کند و شما را در وهم و خیالات فرو ببرد.

این فهرست فانتزی‌هایی است که می‌توانند سدی در زندگی هنری شما ایجاد کنند:

تنها کاری که باید انجام دهم خلق هنر است و بخش تجاری کار، خودش را اداره می‌کند.
تنها کاری که باید انجام دهم این است که هنرم را به افراد «درست» نشان دهم.
تنها وظیفه من خلق هنر است و نباید نگران نشر و نمایش آن باشم. بالاخره روزی کسی کشفم می‌کند.
تنها کاری که باید انجام دهم این است که گالری یا نماینده‌ای پیدا کنم تا بتوانم همه وقتم را در استودیو صرف خلق هنری کنم.
تنها را شناخته‌شدن این است که گالری‌ای کارم را نمایش دهد.
هنرمندان نباید کارشان را در جایی غیر از گالری نمایش دهند.
تنها کاری که باید انجام دهم این است که کارم را وارد گالری کنم و خریدار خودش می‌آید.
تنها چیزی که نیاز دارم نمایشگاه انفرادی در یک گالری خوب است و از آن به بعد موفق خواهم بود.
روزی یک گالری عالی یا دلال هنری کارم را می‌بیند و عاشقش می‌شود و به من فرصتی برای نمایش کارم می‌دهد.
کارم را در هر نمایشگاهی نشان نمی‌دهم، فقط گالری‌های درجه یک.
فارغ از رزومه و تجربه‌ام هنرم به اندازه کافی خوب است و باید در بهترین گالری‌های جهان نمایش داده شود.
تنها کاری که باید بکنم این است که کارم را در وبسایت‌ها و وبلاگ‌ها و مجلات هنری معتبر نقد کنند و بعد معروف می‌شوم.
تنها چیزی که نیاز دارم اسم مجموعه‌دارهاست و بعد فروش را شروع می‌کنم.
تنها چیزی که می‌خواهم اسامی و راه ارتباطی با گالری‌هاست تا کار نمایش آثارم را شروع کنم.
سوال کردن از غریبه‌ها درباره اسامی و شماره گالری‌ها، دلال‌ها، عامل‌ها و نماینده‌ها و دیگر متخصصان عالم هنر برای اینکه با آن‌ها تماس بگیرم راه پیشرفت در حرفه‌ام است.

تنها کاری که باید انجام دهم این است که خودم را به کیوریتورهای تاثیرگذار و مجموعه‌دارها و گالری‌دارها معرفی کنم و شماره‌ام را به آن‌ها بدهم تا خودشان تماس بگیرند.
حالا که ایده‌ای عالی برای نمایشگاه دارم می‌توانم با گالری‌ها تماس بگیرم و درباره اش صحبت کنم. وقت نمایشگاه را که گرفتم آثار هنری را خلق خواهم کرد.
تنها کاری که باید انجام دهم فرستادن ایمیل برای وبسایت‌ها و وبلاگ‌ها و انتشارات و نویسنده‌هاست و آن‌ها درباره‌ام خواهند نوشت.
با اینکه فقط چند کار تمام‌شده دارم آماده‌‌ام برای وقت نمایشگاه با گالری‌ها مذاکره کنم.
تنها کاری که باید انجام دهم این است که کارم را به شخص مهمی در عرصه هنر نشان دهم، او متوجه خوب بودن کارم می‌شود و معروف می‌شوم.
می‌توانم حامی‌ای پیدا کنم که از من پشتیبانی کند و بعد می‌توانم هر اثر هنری که دلم خواست و هر موقع اراده کردم خلق کنم.
یک روز شخصی به استودیو من می‌آید و همه کارها را یکجا می‌خرد.
هنرمندان واقعی هیچ وقت برای هنر خودشان بازاریابی و تبلیغ نمی‌کنند.
هنرمندان واقعی در شبکه‌های اجتماعی نیستند.
جمع کردن فالوئر آنلاین اتلاف وقت است.
هیچ کس به صورت آنلاین اثر هنری نمی‌خرد.
هیچ مجموعه دار جدی‌ای در اینترنت به دنیال اثر هنری نمی‌گردد.
هیچ گالری‌ای در اینترنت دنبال هنرمند نمی‌گردد.
هیچ کس به صورت آنلاین اثر هنری گران قیمت نمی‌خرد.

هنر من خودش فروش می‌کند.
من نباید کارم را آنلاین بفروشم، دیگران باید برایم کار بفروشند.
هر قیمتی که روی اثرم بگذارم، همان قدر می‌ارزد.
هرچه قیمت اثرم را بالاتر بگذارم دیگران احترام بیشتری به هنرم می‌گذارند.
فروختن اثر هنری اهمیتی ندارد.
همه باید بدانند من که هستم.
همه باید هنر من را بشناسند.
همه باید بدانند هنر من درباره چیست.
هیچ وقت نباید درباره هنرم توضیح بدهم.
هرچه فهم اثر هنری‌ام سخت‌تر باشد به همان اندازه مردم احترام بیشتری برای هنرم قائل می‌شوند.
افرادی که هنرم را نمی‌فهمند احمقند.
هنر من همین است که هست و لازم نیست جواب هیچ سوالی را درباره‌اش بدهم.
هنر من خودش حرفش را می‌زند و لازم نیست به جای آن من حرف بزنم.
هنر من حرف مهمی برای گفتن دارد، دیگران هر فکری داشته باشند اهمیتی ندارد.
هنر من جهان را تغییر خواهد داد.
من بهتر از فلان هنرمند معروفم.
فلان هنرمند شناخته‌شده کارش افتضاح است.
جایی که زندگی می‌کنم عرصه هنری مهمی نیست و باید اثرم را جای دیگری نمایش دهم.
جایی که زندگی می‌کنم بستر هنری خوبی ندارد و من باید مهاجرت کنم.
اگر پول بیشتری داشتم و استودیویی داشتم اثر هنری خلق می‌کردم.
اگر گالری‌ای کارم را نمایش می‌داد اثر هنری خلق می‌کردم.
به هنر عذر و بهانه دیگری که می‌توانم بیاورم اثر هنری نمی‌سازم.
وقت کافی برای خلق اثر هنری ندارم.
خیلی پیرم و دیگر وقتی برای موفق شدن نمانده است.
نمی‌توانم موفق شوم چون مرد نیستم.
نمی‌توانم موفق شوم چون تحصیلات هنری ندارم.
نمی‌توانم موفق شوم چون فوق لیسانس هنر ندارم.
هنرمندان می‌توانند هر وقت دلشان خواست هر کار دلبخواهی انجام دهند.
هرقدر پیدا کردنم سخت‌تر باشد مردم احترام بیشتری برایم قائل می‌شوند.
هرچه بدرفتارتر باشم معروف‌تر می‌شوم.
هنرمندان واقعی محکوم به فقر و قربانی شدن هستند و معمولا فهمیده نمی‌شوند.
مخدر… خیلی هم زیاد.
من خیلی از زمانه ام جلوتر هستم و جهان هنوز به من نرسیده است.
هنرمندان فقط بعد از مرگ معروف می‌شوند.

واقعیت همیشه زیبا نیست. اما وقتی درست درک شود به کار می‌آید. پس به سمت واقعیت بروید.

برایتان آروزی بهترین موفقیت‌ها را در حرفه هنری تان دارم…

ترجمه و تلخیص: زهرا قیاسی / بازنشر از: آوام‌سرا /https://avammag.com


دیدن منابع مطالب

بخش‌های مرتبط
مجله هنرمجله دانستنی‌های هنر

ژورنال‌های لیلیت

مجموعه‌ای جامع از مجلات دانستنی‌ها و مطالب مفید با موضوعات گوناگون و متنوع

اَپ لیلیت

دریافت رایگان اپلیکیشن لیلیت