تخصص/مهارت:
هنرپیشه، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون،
معرفی/ بیوگرافی:
تهمینه اطمینان مقدم (به انگلیسی: Tahmine Etminan Moghadam) هنرمند ایرانی، متولد سال 1314 و درگذشته 26 آذر 1399 در تهران بود.
خانم تهمینه اطمینان مقدم در سال 1314 متولد شد و یکی از مشهورترین بازیگران سینمای ایران در اوایل دهه 40 بود. وی پس از مدت کوتاهی در بازیگری از سینما خداحافظی کرد
تهمینه اطمینان مقدم در 18 سالگی با ایرج قادری که هم سن بود ازدواج کرد. او از اواسط دهه 30 وارد سینما شد و قبل از ایرج قادری به عنوان بازیگر مشهور شد
حاصل ازدواج تهمینه اطمینان مقدم و ایرج قادری پسری به اسم تورج بود که اوایل دهه 50 در سن 20 سالگی در اثر سانحه تصادف در امریکا در گذشت.
تهمینه در سال 1332 به پیشنهاد شهلا ریاحی وارد کار بازیگری در نمایش شد و در تماشاخانه تهران بازی کرد و نیز همراه با محمدعلی جعفری، نمایش‌هایی را اجرا کرد.
تهمینه به دنبال آن با بازی در فیلم” دختر سر راهی” وارد سینما شد و نزدیک به دهه در چندین فیلم مثل “ماجرای جنگل”، “چشمه عشاق”، “علی واکسی” و “بن بست” بازی کرد ولی اصرارهای ایرج قادری باعث شد از بازیگری دست بکشد.
تهمینه از ازدواج خود با ایرج قادری صاحب یک فرزند به نام تورج شد که در ابتدای دهه پنجاه فوت شد.
تهمینه اطمینان مقدم در سال 1391 هجری خورشیدی، ایرج قادری را هم از دست داد و تنها شد، اما همیشه با یاد او در کنار دوستان و منسوبین خود زندگی را سپری می کند.
وی پس از انقلاب از بازیگری کناره گیری کرد و در هیچ پروژه ای ایفای نقش نکرد. او در مقطعی از زندگی و بعد از کناره گیری از بازیگری و مهاجرت به خارج به کشور از ایرج قادری جدا شد .اما بعد از مدتی دوباره با هم ازدواج کردند. در همین دوران ازدواج مجدد با هم پسرشان تورج را در سانحه رانندگی که دانشجوی پزشکی در آمریکا بود از دست دادند.
وی در تاریخ 26 آذر 1399 بر اثر کرونا درگذشت مراسم تشییع و خاکسپاری شد. ایرج قادری نیز در سال 1391 درگذشت و بنا به خواسته تهمینه در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد. تهمینه اطمینان که خواهرزاده شهلا ریاحی بود که در سن 85 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری ویروسی کرونا درگذشت.
تهمینه اطمینان مقدم درباره خود گفته بود:
داستان آشنایی من با ایرج قادری داستان عاشقانه و توامان بانمکی است. همانطور که گفتم قادری آن سال ها داروخانه داشت.
روزی من برای گرفتن دارو به محل کار قادری رفتم و همان نگاه اول کار خودش را کرد. به قول معروف عشق در یک نگاه شکل گرفت.
فردای آن روز به بهانه خرید آسپرین و در واقعیت برای دیدن دوباره قادری به داروخانه رفتم. وقتی بیرون آمدم دیدم کسی صدایم می کند.
ایرج قادری بود. رو به من کرد و گفت با من ازدواج می کنی؟ من هم گفتم بله!
آن زمان 17 سال داشتم و قادری نیز 19 سالش بود. به دلیل سن کم خانواده هر دو ما مخالف ازدواجمان بودند و سر آخر با اصرار به این ازدواج تن دادند.
• رویدادهای جاری:
📅 درحال حاضر رویدادی موجود نمی‌باشد
• کد QR:
📲 جهت دسترسی سریع و اشتراک‌گذاری آسان، این کد را با تلفن‌های هوشمند اسکن نمائید
قابل توجه: این صفحه بصورت بازنشر شده است. درصورت لزوم به تغییر یا حذف، لطفاً درخواست خود را طبق «قوانین و مقررات پلتفرم لیلیت»، از طریق بخش «تماس با ما» اعلام نمائید، تا در اسرع وقت توسط بخش تحریریه موردبررسی و اقدام مقتضی قرارگیرد.
