تخصص/مهارت:
هنرپیشه، کارگردان، تدوینگر، نویسنده، آهنگساز فیلم
معرفی/ بیوگرافی:
ساموئل خاچیکیان (به ارمنی: Սամուէլ Խաչիկեան) هنرمند ایرانی ارمنیتبار، متولد 29 مهر 1302 در تبریز و درگذشتهٔ 30 مهر 1380 در تهران بود.
او یکی از تأثیرگذارترین کارگردانها در سینمای ایران بهشمار میرود، تا آنجا که به وی لقب «هیچکاکِ ایران» داده شدهاست. همچنین، از او بهعنوان «استاد دلهره و وحشتِ» سینمای ایران نام برده شدهاست.
دوستان و همکاران ساموئل خاچیکیان، او را با نام «سام ول» نیز میشناختند. او در آغازِ راهِ سینمای ایران با هنر و دانستههای خود به یاری این هنر و صنعت آمد و توانایی فنی خود را با به فرجام رساندن فیلم شبنشینی در جهنم (1336) نشان داد و سپس با طوفان در شهر ما (1337) سینمای ایران را با سبک ویژهٔ خود آشنا کرد.
آقای خاچیکیان، که از نیمههای فیلم بازگشت تدوین فیلمهایش را خود به دست گرفتهبود، در نورپردازی و کار فیلمبردارانش دخالت میکرد، و موسیقی فیلمهایش را خود برمیگزید. به گفتهٔ خودش، او همهٔ اینها را برپایهٔ برداشت و دریافت درونی انجام میداد. «نورپردازی جنایی» زبانزدی بود که خود او برای فیلمهایی همچون چهارراه حوادث (1333)، طوفان در شهر ما (1337)، فریاد نیمهشب (1340)، یک قدم تا مرگ (1340)، دلهره (1341)، ضربت (1343) و سرسام (1344) بهکار میبرد.
خاچیکیان را میتوان از پیشگامان نامآور سینمای ایران دانست و کمتر کارگردان ایرانی مانند او در درازای سه دهه (1350–1330) بهگونهای پیوسته و پرکار درگیر فیلمسازی بودهاست. او در زمره نخستین کارگردانان ایرانی بود که عناصر تکنیکی را برای سینما به کار برد و با دکوپاژ سر صحنه فیلمبرداری میرفت. به عنوان فیلمسازی نوآور، ساخت فیلمهای جنایی را در ایران به راه انداخت و نخستین پیشپرده تاریخ سینمای ایران را برای فیلم دختری از شیراز (1333) ساخت و دهها زمینه فنی دیگر را آزمود. بسیاری از بازیگران نامدار سینمای ایران با بازی در کارهای خاچیکیان به سینما آمدند و برخی از فیلمهایش هم چون ضربت (1343) و عقابها (1363) از کارهای پرفروش زمان نمایش خود بودند.
شناختهشدهترین فیلمی که توسط خاچیکیان پس از انقلاب کارگردانی شد فیلم عقابها (1363) بود، که یکی از برترین کارهای سینمای دفاع مقدس لقب گرفت. او در درازای نزدیک به 50 سال کار و تلاش در سینمای ایران، 46 فیلم بلند سینمایی ساخت و بسیاری از فیلمهای کارگردانهای دیگر را تدوین کرد.
ساموئل خاچیکیان در روز دوشنبه 29 مهر 1302 برابر با 22 اکتبر 1923 میلادی در شهر تبریز از پدر و مادری مهاجر ارمنی به دنیا آمد. پدرش آرسن، دانشآموخته زبان و ادبیات از دانشگاه خاربرت (ترکیه) بود و در نخستین جمهوری ارمنستان به نمایندگی مجلس رسید ولی با آغاز انقلاب اکتبر روسیه به ایران مهاجرت کرد و کناره گرفت و در تبریز به خرید و فروش قالی روی آورد. ساموئل، سومین فرزند خانواده بود و به انگیزه یک کتابخانه بزرگ در خانه پدری و دلبستگی به موسیقی در خانواده، به این زمینهها گرایش پیدا کرد. در نه سالگی نخستین شعرش را سرود که این شعر با نام «زندان» (به ارمنی: բանտ) در روزنامه آلیک (به ارمنی: Ալիք օրաթերթ) چاپ شد. در سال 1317 خورشیدی، در سن چهارده سالگی در نمایش «سویل» در «تئاتر شیر و خورشید» باغ ملی تبریز بازی کرد. رخدادهای ایران در دههٔ بیست خورشیدی – همانند حضور متفقین، به قدرت رسیدن فرقه دمکرات در تبریز و غائلهٔ پیشهوری – یک بار دیگر خانواده خاچیکیان را وادار به کوچ کرد و ساموئل در بیست سالگی به تهران آمد.
در سال 1336، پس از آمدن خانوادهاش به تهران، همراه با گروهی از دست اندر کاران تئاتر همچون آرامائیس آقامالیان، آرمان هوسپیان، مادام یلنا و ژوزف واعظیان، «گروه تئاتری جوانان ارامنه» را در تهران پایهریزی کرد. این گروه، سالنی در محوطهٔ کلیسای مریم مقدس در «خیابان قوامالسلطنه شمالی» (میرزا کوچک خان فعلی) دایر کرد که با نمایشی از ساموئل با عنوان «سارا» افتتاح شد.
خاچیکیان دارای کارشناسی علوم اجتماعی، تاریخ و باستانشناسی بوده و مدت هشت ماه نیز به وسیله نامه با یکی از مدرسههای سینمایی در پاسادنا در ایالات متحده آمریکا تماس داشت. همسر او، رُزالین نام داشت و تنها پسرشان، اروین خاچیکیان، بعدها دستیار تدوینگر شد. او دو برادر با نامهای سیراک خاچیکیان (نوازنده برجسته ویولن) و سوریک (سورن) خاچیکیان (صداگذار سینما) (1374–1305) و یک خواهر داشت.
فعالیت هنری
خاچیکیان در طول دوران فعالیت سینماییاش چهرههای بسیاری را به سینمای ایران شناساند که بعدها هر یک، هنرمندان برجستهای در این زمینه شدند؛ از بازیگرانی همچون آرمان هوسپیان، عبدالله بوتیمار، ویدا قهرمانی، فرانک میرقهاری، ویگن، رضا بیک ایمانوردی تا بهروز وثوقی، پوری بنایی، ناصر ملکمطیعی و محمدعلی فردین و نیز بازیگرانی چون جلال پیشوائیان، جمشید هاشمپور و رضا رویگری که در سینمای خاچیکیان به عنوان هنرپیشه مطرح گردیدند.
دهه آغازین فعالیت سینمایی
نخستین فیلم خاچیکیان با نام بازگشت در سال 1331 ساخته شد و در 9 آبان 1332 به نمایش همگانی درآمد. این فیلم با دعوت ساناسار خاچاطوریان، تهیهکننده سینما، ساخته شد و آغازگر فعالیت سینمایی خاچیکیان بهشمار میآمد. او پیشتر، در سال 1330، پس از دیدن آگهی پذیرش بازیگری «سینما دیانا»، به «استودیو دیانا» رفته و با خاچاطوریان و سرژ آزاریان، از کارگردانان نامدار آن هنگام، آشنا شده بود. چندی پس از این آشنایی بود که خاچیکیان قراردادی با آن استودیو برای فیلم بازگشت بست.
شش ماه پس از بازگشت، دومین فیلم خاچیکیان (محصول «دیانا فیلم») با نام دختری از شیراز در 12 اردیبهشت 1333 به نمایش درآمد. این فیلم اقتباسی بود از نمایشنامه «عایشه»، که پیشتر توسط خاچیکیان بر صحنه رفته بود. به دلیل مخالفت اداره سانسور با نام عایشه، خاچیکیان عنوان دختری از شیراز را برای فیلم خود برگزید. این فیلم علاوه بر استقبال تماشاگران، مورد توجه اهل نقد نیز قرار گرفت. او پیش از فعالیت در سینما، در سال 1324 داستانی به نام «بردههای خاکستری» در روزنامه آلیک به چاپ رسانده بود که دستمایه او برای فیلم دختری از شیراز شد. او ساخت فیلم را مشروط به بازی فرح پناهی (عافیت پور)، که به تازگی از وین بازگشته بود و صدای گرمی داشت، کرد. این فیلم نزدیک به سه ماه بر پرده بود و پرفروشترین فیلم سال شد.
دختری از شیراز نخستین فیلم ایرانی است که برای آن آنونس ساخت شد. خاچیکیان این آنونس را از راشهای فیلم ساخت. همچنین نخستین فیلمی است که مونتاژ و دیگر زحمتهای فنی در آن به خوبی انجام گرفت. با نمایش فیلم دختری از شیراز در سال 1333 سینمای ایران باب تازهای از فیلمسازی را مقابل خود نظاره گشت. طغرل افشار در شماره 3 پیک سینما به تاریخ 18 خرداد ماه 1333، «ظهور کارگردان واقعی سینمای ایران» را تبریک گفت.
خاچیکیان سومین فیلم خود در استودیو دیانا را در سال 1333 جلو دوربین برد. او فیلم چهارراه حوادث را بر اساس نمایشنامه «سارا» که خود نوشته بود، کارگردانی کرد. نمایش سارا پیشتر در سال 1329 در «تئاتر فردوسی» به نمایش درآمده بود. این فیلم از 29 اسفند 1333 به مدت 66 شب در پنج سینمای هما، دیانا رویال، ونوس و مایاک نمایش داده شد. علیرغم ضعفهای فنی، چهارراه حوادث در نخستین فستیوال سینمایی ایران با نام «گلریزان» تحسین بسیاری را برانگیخت و جوایز بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد (برای آرمان هوسپیان) را به دست آورد. نام پیشین این فیلم، «نوروز خونین» بود.
چهارراه حوادث همچنین نخستین فیلم پلیسی سینمای ایران بهشمار میرود.
واپسین فیلم خاچیکیان در استودیو دیانا، خون و شرف (1333) بود که یک فیلم جنگی با بودجه بالا بهشمار میآمد. این فیلم دربارهٔ نبرد نیروهای ژاندارمری با چپاول گران یک روستای دورافتاده در خراسان بود. فیلمبرداری در فریدونکنار، مازندران، انجام گرفت. خون و شرف قرار بود یک «حماسه ملی–میهنی» باشد و تهیهکنندگان آن (ساناسار خاچاطوریان و شاهرخ رفیع) امید زیادی به آن بسته بودند؛ به ویژه که گفته میشد در نخستین شب اکران آن، محمدرضا شاه پهلوی نیز حضور خواهد داشت و احتمال دارد به فرمان او، عوارض شهرداری برای این فیلم لغو بشود. با این حال هیچکدام از این خواستهها برآورده نشد. خود خاچیکیان هم از خون و شرف خاطره و دل خوشی نداشت و به گفتهاش «اوج دوران حزببازی و مشت تکان دادنها بود و فیلم، بایکوت شد و فروش نکرد.» در فاصله تعطیل شدن دیانا فیلم و تأسیس آژیرفیلم (1336)، خاچیکیان به درخواست مهدی میثاقیه برای سروسامان دادن به فیلم شبنشینی در جهنم به استودیو بدیع رفت.
شبنشینی در جهنم شاخصترین فیلمی بود که در سال 1336 به روی پرده رفت. ساختن این فیلم در «استودیو بدیع» ده ماه طول کشید، و دو نفر آن را کارگردانی کردند. کارگردان نخست موشق سروری بود که بر اثر اختلاف با میثاقیه، تهیهکنندهٔ فیلم، کار را در میانه راه رها کرد. خاچیکیان که به عنوان کارگردان دوم برگزیده شده بود، بیشترین قسمت فیلم را ساخت. البته موفقیت و شهرت شبنشینی در جهنم مرهون موشق سروری بود چرا که دکورهای عظیم فیلم را او ساخته بود و سبب فروش خوب فیلم شد. در فیلم همچنین از رقص راک اند رول استفاده شده بود. در این فیلم عزتالله وثوق و رضا ارحام صدر نفش آفرینی کردند.
شبنشینی در جهنم در 1 آذر 1336 به نمایش درآمد. بنا بر برنامهریزیهای قبلی، در تیتراژ فیلم نامی از خاچیکیان نبود اما در مراسم افتتاحیه فیلم (سانس اول سینمای ایران)، او نیز به همراه با سروری بر صحنه رفت و به عنوان کارگردان جایزه گرفت.
در تیرماه سال 1337، فیلم در بخش رسمی جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد این نخستین فیلم از سینمای ایران بود که در جشنوارهای بینالمللی حضور پیدا میکرد.
در بهار سال 1336، پس از نیمه تعطیل شدن استودیوی دیانا فیلم، خاچیکیان با همکاری ژوزف واعظیان و دکتر شاهرخ رفیع، استودیوی جداگانهای به نام «آژیرفیلم» بنیان نهادند.
نخستین فیلمی که پس از راهاندازی آژیرفیلم توسط خاچیکیان ساخته شد، طوفان در شهر ما (1336) بود. این فیلم توسط واهاک فیلمبرداری شد. خاچیکیان باز هم فیلمنامهٔ آن را بر پایه یکی از داستانهای خود تنظیم کرد. حضور بازیگران معروف – همچون حسین دانشور، آرمان هوسپیان، روفیا و ویدا قهرمانی – ترانههای ویگن و الهه، فضاسازی، نورپردازی، و به ویژه صداگذاری حرفهای باعث شد که در فروردین سال 1337، استقبال بسیار زیادی از فیلم شود.[37]
پس از طوفان در شهر ما، خاچیکیان دو فیلم دیگر در با نامهای قاصد بهشت (1338) و تپه عشق (1338) در آژیرفیلم ساخت، که به لحاظ شکل و محتوا ربطی به «سینمای خاچیکیان» نداشتند. خود او هم چندان علاقهای به این دو فیلم و نگرانی از بازگویی عقیدهاش نداشت.
«این دو فیلم را صرفاً به خاطر مشکلات مالی استودیو تهیه کردیم و کارهایی بود که به من تحمیل شد.»
قاصد بهشت فیلمی طنز بود که پنج بار توقیف شد. یک بار به علت صحنههای برهنگی در کنار دریا، یک بار به دلیل گفتگوهای زشت، یک بار پوشیدن لباس پیشاهنگی توسط منصور سپهرنیا و بار دیگر به خاطر نقش یک قاضی سادهلوح، که قضات آن را توهین به خود تلقی کردند. دلیل پنجم را کسی جز توقیف کنندگان ندانست با این همه این فیلم در چهار هفته به نمایش درآمد. فیلمنامهٔ قاصد بهشت را حسین مدنی نگاشت و بازیگران آن نصرتالله وحدت، ایرن، بهمنیار و سپهرنیا بودند.
با توقیف قاصد بهشت، آژیرفیلم ورشکست شد. شاهرخ رفیع کنار رفت و یک تهیهکنندهٔ دیگر، شهریار شهریاری، جای او را گرفت. تلاش خاچیکیان برای نجات آژیرفیلم تا آنجا پیش رفت که باعث ساخت فیلمی کم محتوا در مدت زمان بسیار کوتاه توسط وی شد. به گفته او،
«… من مجدداً برای دلسوزی و نجات دادن آژیرفیلم، در یک شب تا صبح سناریویی نوشتم به اسم تپهٔ عشق … و آن را در مدتی کمتر از دو هفته ساختم و همانطور که در خاطرات خودم نوشتهام، از آن به عنوان دومین اشتباه زندگیام یاد کردهام… نباید این فیلم را میساختم.»
تپه عشق هم به اعتبار نام خاچیکیان و بازیگرانش، ویگن و فرانک میرقهاری، خرجش را درآورد اما دوستداران «سینمای خاچیکیان» را به کلی دلسرد و نومید ساخت.
همکاری و دوستی ساموئل و آرمان به سوابق تئاتریِ این دو نفر بازمیگشت. آرمان هنرپیشهٔ صحنههای تئاترهایی بود که ساموئل کارگردانی میکرد. این دو نفر در تئاترِ ارامنه دارای شهرت و محبوبیت بودند.
آرمان هوسپیان، با نام هنریِ «آرمان»، در 12 فیلم که توسط خاچیکیان کارگردانی شده، بهعنوان بازیگر نقشآفرینی کرد که عبارتند از: دیوار شیشهای (1350)، قصهٔ شب یلدا (1349)، من هم گریه کردم (1347)، عصیان (1345)، ضربت (1343)، دلهره (1341)، فریاد نیمهشب (1340)، طوفان در شهر ما (1337)، خون و شرف (1334)، چهارراه حوادث (1333)، دختری از شیراز (1333)، بازگشت (1332).
درگذشت
ساموئل خاچیکیان در سالهای آخر عمر خود از بیماری آلزایمر رنج میبرد و بهمدت دو ماه در بیمارستان بستری بود.[64]
او ساعت 2 بعدازظهر روز دوشنبه 30 مهر سال 1380، برابر با 22 اکتبر 2001 میلادی، در 78 سالگی در تهران درگذشت. پیکر وی بعدازظهر روز پنجشنبه 3 آبان از کلیسای سرکیس مقدس تشییع و در «آرامستان بوراستان» در جادهٔ خراسان تهران به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری خاچیکیان، سفیر ارمنستان و جمع زیادی از هنرمندان سینمای ایران حضور داشتند.
خاچیکیان در مجموع نُه نمایشنامه نوشت که علاوه بر شهرهای مختلف ایران در لس آنجلس، سانفرانسیسکو و یونان اجرا شدند. نمایشهایی که توسط خاچیکیان کارگردانی شدهاند عبارتند از:
سویل
سارا
پردهای خاکستری یا عایشه
مونگاتا
دختر یهود
دادستان
دادگاه
محاکمه دنیا
اوش لینی نوش لینی
ساموئل خاچیکیان در طول زندگی هنری خود افتخارات و جوایز چندی به دست آورد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بهترین کارگردان در «نخستین جشنواره فیلمهای ایران» با عنوان «گلریزان» به خاطر فیلم چهارراه حوادث (1333). مراسم در 28 اسفندماه سال 1333 برگزار شد.
حضور در هشتمین دوره جشنواره فیلم برلین در سال 1958 با فیلم شبنشینی در جهنم و نامزد شدن برای دریافت خرس طلایی.
برنده جایزهٔ نخست نخستین جشنوارهٔ بینالمللی فیلم تاشکند (شوروی سابق) در سال 1348 بخاطر کارگردانی فیلم ببر مازندران.
• رویدادهای جاری:
📅 درحال حاضر رویدادی موجود نمیباشد
• کد QR:
📲 جهت دسترسی سریع و اشتراکگذاری آسان، این کد را با تلفنهای هوشمند اسکن نمائید
قابل توجه: این صفحه بصورت بازنشر شده است. درصورت لزوم به تغییر یا حذف، لطفاً درخواست خود را طبق «قوانین و مقررات پلتفرم لیلیت»، از طریق بخش «تماس با ما» اعلام نمائید، تا در اسرع وقت توسط بخش تحریریه موردبررسی و اقدام مقتضی قرارگیرد.