عکاسی با هوش مصنوعی تیتر دیگر یادداشتی از سعید فلاح فر است.
ایران آرت: سعید فلاح فر ،هنرمند تصویری : «هوش مصنوعی» یکی از واژههای پربسامد این روزها، به واسطه ترکیب با «عکاسی» مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. هیجان غریبی بین عموم مردم و حتی متخصصین عکاسی و فناوری برای درک این پدیده و دنبال کردن آثار تولیدی آن دیده میشود. شاید بخشی از این هیجان زائیده تازگی بوده و میتوان انتظار داشت به زودی فروکش خواهد کرد، اگر چه باید حضورش را پذیرفت. اما در این مقطع زمانی، آنچه در بررسی وقایع مرتبط با این موضوع حائز توجه مینماید این است که؛ تبلیغات و تصورات ما از «هوش مصنوعی» تا اندازه زیادی اغراق آمیز است. به خاطر بیاوریم برداشت عمومی از عبارت «تمام اتوماتیک» در دهه بیست، دهه پنجاه با دهه هفتاد و امروز چقدر متفاوت میتوانست باشد. به همین ترتیب در سالهای آینده ممکن است مفهوم امروزی «هوش مصنوعی» به نظر مضحک بیاید.
سر و صدای هوش مصنوعی در روزها و ماههای گذشته بیشباهت به سر و صدای دوربین عکاسی در دو سده پیش نیست. ابداع روشهای عکاسی هم باعث سوءتفاهماتی شده بود. حتی تاثیرات و مناقشات آن به «هنر» هم رسید. تا جایی که گروهی تصور میکردند این فناوری جدید، هنر تصویری و نقاشی را نابود خواهد کرد. از قضا تاریخ ثابت کرد؛ رواج عکاسی و استقلال عکاسی به عنوان یک رشته هنری، تا چه حد در پویایی هنر نقاشی و انگیزههای ابداعی موثر بود. نقاشی بدون ابداع و توسعه عکاسی، هرگز نمی توانست به پایه متعالی امروزی نزدیک شود. عکاسی نه تنها لطمه ای به نقاشی نزد، بلکه به ارتقاء مفاهیم، تنوع سبکی، توسعه تکنیکی، اندیشه ورزی و… هنر نقاشی هم کمک کرد.
عکاسی در قامت یک ابزار فنی و توانایی استفاده از این ابزار ظهور کرد، اما با نگاه، اندیشه و کارکرد مستقل و انحصاری عکاسانه پا به میدان هنر گذاشت. روز به روز وجوه هنری این رشته تازه متولد شده بر توانائی اپراتوری و فنی ابزار عکاسی غلبه کرد تا جائی که با تحولات دیجیتال اخیر، به حداقل ممکن رسید. دیگر در نمایشگاههای عکاسی و مجلات هنری، هیچ منتقدی مسحور کیفیت فنی عکسها ـ که امری بدیهی است ـ نمی شود. در مفهوم امروزین عکاسی، دوربین عکاسی در دست عکاس، چیزی شبیه قلم مو و رنگ است در دست نقاش. دوربین وسیله ای است برای ساخت یک زبان تصویری. دوربین خود به خود ارزش هنری و خلاقه ندارد. «دوربینهای عکاسی تمام خودکار» نمی توانند تصمیم بگیرند و به شکل خودکار به سراغ موضوع یا رخدادی بروند و عکاسی کنند. ارزش عکس وابسته به تصمیمات، اقدامات، دستورات فنی و خلاقیتهای عکاس است. نسلی که عکاسی را در مهارت فنی و توانائی در انجام فرایند فتوشیمیایی چاپ و ظهور میدانست از اختراع روشهای ساده عکاسی یا واگذاری امور فنی به آتلیههای عکاسی خشنود نبود و نگران آینده حرفه ای و شغلی خود میشد. اما اصالت زبان هنر ـ فارغ از وسیله و ابزار ـ نباید معطل چنین طرز تلقی از عکاسی میماند و نماند.
عکس هایی که با هوش مصنوعی تولید میشوند بر اساس اعمال الگوریتمهای از پیش طراحی شده و تقلیدی از دادهها و داشته هاست. داشتههای هوش مصنوعی محدود به ذخیره اطلاعات قبلی و قابل دسترسی است و دادهها و دستورات از طرف اپراتور و کاربر وارد میشود. این همان داستان تکراری اختراع عکاسی است. هوش مصنوعی ابزاری است برای تجسم خواستهها و دادهها و دستورات کاربر. خروجی این فرایند بر حسب میزان اندیشه، قدرت خلاقیت و به طور خلاصه هویت و شخصیت و توان کاربر میتواند از یک نتیجه ساده انگارانه و مبتذل یا تصویر کاربردی تا یک اثر هنری برجسته متفاوت باشد. بیاین که «ابزار» اهلیتی برای قضاوت ماهیت اثر داشته باشد. هوش مصنوعی ـ حداقل آنچه تا امروز به دست آمده ـ حقیرتر از آن است که توان تصمیم گیری داشته باشد یا بتواند دستوراتی خلاقانه به خود بدهد.
از طرفی همانطور که سهولت تولید تصویر با دوربین عکاسی، لطماتی به ارزشهای هنری و اجتماعی زد، نگرانی از آسیبهای تصویرسازی و عکس سازی با هوش مصنوعی هم میتواند قابل پیش بینی و درک باشد. به طور مثال؛ طراحی حروف نستعلیق در برنامههای رایانه ای توانست بر حرفه خطاطی و سفارشات تبلیغاتی اثر بگذارد اما تاثیر مستقیمی به ارزشهای هنری خوشنویسی تحمیل نکرد. عکاسی با هوش مصنوعی هم میتواند رفتاری مشابه داشته باشد یا در مراحل آغازین و با تکیه بر ناآشنایی مخاطب در ازرشهای علمی و استنادی عکس بیاعتمادی موقت ایجاد کند اما موضوع در بحث هنر شکل دیگری به خود میگیرد. البته همانطور که «هنر معاصر» از عکاسی ناگزیر است، هوش مصنوعی هم ـ با عبور از هیجانات فنی اولیه و رفع نوعی فریبکارهای ظاهری آن ـ به تدریج جایگاه، موقعیت و زبان تازه ای را به خود اختصاص میدهد.