خیاط هم در کوزه افتاد ~کودکانه

  • درباره

📻 کتاب صوتی:

خیاط هم در کوزه افتاد ~کودکانه

خیاط هم در کوزه افتاد ~کودکانه

خیاط هم در کوزه افتاد. در روز گار قدیم خیاطی بود که مغازه اش سر راه گورستان بود . وقتی کسی می‌مرد و اورا به گورستان میبردند از جلوی مغازه ی خیاط می‌گذشتند.یک روز خیاط فکر کردکه هر ماه تعداد مردگان را بشماردو چون سواد نداشت کوزه ای را به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت.هر وقت از جلوی مغازه اش جنازه ای را به گورستان می‌بردند یک سنگ داخل کوزه می‌انداخت و آخر هر ماه کوزه را خالی می‌کرد و سنگها را می‌شمرد.کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می‌دیدند از او می‌پرسیدند چه خبر؟خیاط می‌گفت امروز سه نفر توی کوزه افتادند . رو ز ها گذشت و خیاط هم از دنیا رفت. یک روز مردی که از فوت خیاط اطلاعی نداشت به مغازه ی او رفت ودید که در مغازه بسته است و از همسایگان پرسید :خیاط کجاست؟و یکی از همسایگان به او گفت(خیاط هم در کوزه افتاد) داستان با صدای خاله شیمای قصه گو تقدیم به شما خوبان امیدوارم از شنیدن داستان لذت ببرید

منبع: شنوتو

*️⃣ راهنمای پخش “خیاط هم در کوزه افتاد ~کودکانه” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت

1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!

2️⃣ پادکست‌ها و کتاب‌های صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراک‌گذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه می‌شود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمی‌کند.

3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیام‌گیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.

اَپ لیلیت

دریافت رایگان اپلیکیشن لیلیت