داستان صوتی راننده طیاره
بچه که بودم تلویزیون آن وقتها سریالهایی میگذاشت که توی شمال بود لوکیشنش و همه جا سبز بود و بارانی و دریا داشت شمال.آدمهای مصنوعیِ دوست نداشتنیِ آن سریالها میرفتند کنار دریا و تنها زمانی که باورشان میکردم، همان لحظه بود. خب هر آدم دروغینی هم میتواند یک لحظه هایی راست باشد و دریا انگار همان چیزی بود که این آدمها را راستکی میکرد.همیشه دلم میخواست داراب کمی دریا داشت و باران و تابستانها آب سهمیه بندی نبود…
نویسنده : امید بلاغتی /
با صدای: فاطمه زنده بودی
*️⃣ راهنمای پخش “راننده طیاره ~امیدبلاغتی” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.