داستان “منگی”
وقتی عاشق بودم همه چی فرق میکرد. چیزها رو این جوری نمی دیدم. همین آدم نبودم. اغلب به خودم میگفتم : شغل خوبی داری. هر روز صبح موقع رفتن، مادربزرگ رو با محبت میبوسیدم و واقعا فکر میکردم این جا جای قشنگیه. یه جای ساکت و دوست داشتنی واسه زندگی . تو کشتارگاه بهش برخوردم. اونجا کار نمی کرد…
نویسنده : ژوئل اگلوف /
برگردان : اصغر نوری /
با صدای: سمیرا نعمت الهی
*️⃣ راهنمای پخش “منگی ~ژوئلاگلوف” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت
1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!
2️⃣ پادکستها و کتابهای صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراکگذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه میشود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمیکند.
3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیامگیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.