• درباره

📻 کتاب صوتی:

چشم‌هایش ~علیرضا‌خمسه

داستان “چشم هایش”

غروب یک روز تابستانی بود که پدر زهرا مرد. مثل هر روز روی تخته سنگی نشسته بود و به گاو های ده که از چرای روزانه برمی گشتند نگاه می‌کرد، که صدای جیغ و شیون از خونشون بلند شد. هربار که کسی توی ده می‌مرد، همین صدای آشنا رو می‌شنید. اما این بار صدا بلندتر و جیغ ها سوزناک تر بود. پدرش روحانی بود و نفوذ و محبوبیت زیادی بین مردم ده داشت.از روی سنگ بلند شد…

نویسنده : علیرضا خمسه /
با صدای: نیما بانک

منبع: شنوتو

*️⃣ راهنمای پخش “چشم‌هایش ~علیرضا‌خمسه” در تماشاخانه و مدیاکلاب لیلیت

1️⃣ درصورت استفاده از فیلترشکن/پروکسی روی دستگاه خود، بهتر است آن را غیرفعال کنید!

2️⃣ پادکست‌ها و کتاب‌های صوتی از سایت داخلی بصورت رایگان اشتراک‌گذاری گردیده است، که نام منبع آن در پایین توضیحات درج گردیده است. بنابراین محاسبه میزان ترافیک مصرفی اینترنت، طبق مصرف «سایت منبع» محاسبه می‌شود و پلتفرم لیلیت هیچگونه نقش و دخالتی در نحوه محاسبه آن نداشته و متعاقباً هیچگونه سود و منفعتی از آن کسب نمی‌کند.

3️⃣ درصورت وجود هرگونه مشکل در پخش، لطفاً از طریق گزینه [پیام‌گیر گوشه چپ صفحه] ، مورد را به ما اطلاع دهید.

اَپ لیلیت

دریافت رایگان اپلیکیشن لیلیت