اصطلاح «هنرهای زیبا» با دوران آغاز جنگ جهانی اول به شدت آسیب دید، با این حال در مفهوم کلی، آثار سالهای اولیه سدۀ بیستم هنوز در برخی کیفیات فرمی مشخص مشترکاتی با هنر دورههای دیگر داشت. علی رغم دگرگونیهایی که به دلیل تفاسیر جدید از فضا یا تغییر تدریجی موضوعات پدید آمده بود، همان اصطلاحات هنری پیشین برای توصیف یک تابلوی نقاشی، یک تندیس یا مجسمه کفایت میکرد. اگرچه هنرمندان مدعی بودند حرکتهای جدیدی را آغاز کرده اند، اما این حرکات تا زمانی که تأثیر گذشته این-چنین تسلط داشت، نمیتوانست کاملاً جدید باشد. هنر سدۀ بیستم با هجوم «ایسم»های مختلف و با افزایش رنج و آلام آغاز شد، تا اینکه سرانجام یک جنبش پرنخوت با اعتماد به نفس و جوان به نام «دادا» فراگیر شد. واژه دادا به طور تصادفی از یک فرهنگ گزیده شد و هنوز نیز عملاً نامفهوم است. اگرچه در زبان روسی در معنای تحت اللفظی به مفهوم «بله، بله» است، در آلمانی به معنی «بلغور کودک» در فرانسه به معنی «اسب چوبی اسباب بازی» است. این واژه توسط دو تن از روشنفکران تریستان، تزارا و ریچارد هولسنبک و برای توصیف گروهی که در سال 1915 تشکیل یافت، مورد استفاده قرار گرفت. این جنبش در هنگام چند پاره شدن اروپا طی جنگ جهانی اول رشد یافت و در زوریخ که بعدها به مأمنی برای مهاجرین جنگی، معترضین، آشوبگرانِ آنارشیست و روشنفکران بدل شد مرکزیت یافت. اما مکان اصلی آن، کافهای بود که بعداً به طور همزمان به باشگاه هنرمندان، نمایشگاه و سالن تئاتر بدل شد. دادائیستها از ابزارهای مختلفی برای هجو و استهزاء معیارهای بوژوازی بهره بردند. آنها بوژوازی را عامل بروز هرج و مرج و آشوب حاصل از جنگ میدانستند. دادا بیشتر نوعی گرایش و رویکرد بود تا یک سبک خاص. اما فضای اندیشه و تفکر دوران به گونهای بود که بسیار سریع فراگیر و گسترده شد.
به طور مشخص نمیتوان یک ویژگی خاص برای دادا در نظر گرفت، زیرا آثار فردی زیادی در این جریان هنری فرصت ظهور یافتند. تمامی جنبشهای هنری پیش از آن علی رغم نفی برخی جوانب هنر پیش از خود، همگی تلاش داشتند تا اثری موزهای خلق کنند، در حالی که دادائیسم علی رغم تمامی تناقضات درونی اش، حقیقتاً قصد نداشت تا کاری خلق کند که ماندگار باشد! دادائیستها در یکی از نمایشگاههای خود (کلن، 1920) تابلویی به نمایش گذاشتند که یک تبری به آن متصل شده بود و به عنوان فراخوانی به آشوب تلقی میشد. این نوع اعتراض باعث شد دادائیسم را نوعی جنبش «ضد هنر» بدانند، اما نکته طنز آمیز اینجاست که بسیاری از آثار این گروه در شمار شاهکارهای هنری سدۀ بیستم مدنظر قرار گرفت. بعدها دادائیسم تأثیر قابل ملاحظهای بر شکل گیری سوررئالیسم و سپس اکسپرسیونیسم انتزاعی و پاپ آرت گذاشت.
دادائیسم که در اساس ضد سنت محسوب میشد، هیچ منشأیی بجز زمانه خود نداشت. فوتوریسم نیز ضد گذشته بود اما از تمامی روشهای تصویری دورانهای پیش از خود (رنگ روغن، تابلوهای مستطیل شکل دو بعدی که بر روی آن نقاشی میکردند، …) بهره میجست تا موضوعات نوین زمانه را بازنمایی کنند. اما دادائیسم درصدد ویرانی تمامی مفاهیم رایج در بیان خود انگیخته بود و این رهایی را از طریق واسطۀ «آماده ها» بدست میآورد. آمادهها مصنوعاتی معمولی و روزمره بودند که توسط هنرمند تقدس شده از محیط معمول خود جدا میشدند و به عنوان یک اثر هنری معرفی میشدند. در معرفی مهمترین چهره های این زمینه میتوان از مارسل دوشان و شویترز نام برد. دوشان به اشیاء و نقاشیها کیفیتی مکانیکی میبخشید در واقع این امر تجسمی بود از رفتار مکانیکی انسان امروز. دادائیسم به زعم هنرمند مورخ انگلیسی ریچارد همیلتون نوعی کنش پالایشگر بحساب میآمد.گرچه شاید این تنها یک جنبه از دادائیسم بود اما «ضربه نهایی» نیز محسوب میشد، زیرا تمامی بقایای بجای مانده از هنر سدۀ نوزدهم را هم از بین برد؛ همینطور که به مثابه سیلیای بنظر میرسید که همزمان تولد نوزادی جدید-یعنی هنر حقیقی سدهٔ بیستم را نیز اعلام میکرد.
همزمان برخی از تاریخ شناسان هنر دادا را جنبشی شورشی علیه خودپسندی هنرمندان و نویسندگان اروپایی و امریکایی ارزیابی میکنند که در آن قوۀ آفرینش هنری معطوف به واکنش بیان ضد هنر میشد. یعنی واکنشی منبعث از سرخوردگی ناشی از جنگ جهانی اول، که با تمسخر، منفی بافی و نهیلیسم شورش طلبانه همراه بود. تأکید آنان بر علیه منطق و پوچ بودن امور متمرکز بود و نیز بر اهمیت «تصادف» در خلق آثار هنریِ اغراق آمیز متجلی میشد.
همان گونه که گفته شد دادا در سال 1915 در زوریخ شکل گرفت و تا پیش از پایان جنگ جهانی اول تا بارسلون، برلین، کلن، هانوور، نیویورک و پاریس هم گسترش یافت. مارسل دوشان، فرانسیس پیکابیا و مِن ری شخصیتهای پیشروی این جنبش در نیویورک بودند و بعدها پیکابیا به حلقۀ اتصال بین دادا اروپایی و امریکایی بدل شد. نشریۀ دادائیستی وی به نام 291 از سال 1917 تا 1921 در بارسلون، نیویورک، پاریس و زوریخ منتشر شد. گروههای متمایل به دادا در اتریش، بلژیک، هلند و جاهای دیگر ظهور یافت و یک نمایشگاه بینالمللی دادائیستی در سال 1922 در پاریس برپا شد.
روشهای ابداعی و خلاقۀ دادا که مبتنی بر تصادف و اتفاق بود بعدها به ویژه در سبکهای اکسپرسیونیسم انتزاعی و هنر مفهومی بسیار مورد استفاده قرار گرفت. در حقیقت روح و قریحۀ دادائیستها هرگز به طور کامل از بین نرفت و سنت آنان به طور مثال در مجسمههای قراضه بند (←هنر آخال کاری)، پاپ آرت (که در آمریکا گاه «نئودادا» خوانده میشود) همچنان تداوم یافت.
⇩
〔دیدن منابع مطالب〕