سعید فلاح فر در یاداشتی میگوید:
عکاسی هم مثل هر هنر دیگری چندان آسوده در چهارچوبهای معین و هندسی جا نمیگیرد. بنابراین معمولاً اعتقادی به خط کشی خشک ژانرها و گونههای عکاسی ندارم. از طرفی اما تصور میکنم؛ در یک نمایشگاه، مجموعه، کتاب عکاسی، فراخوان مسابقه و یا هر یک از رویدادهای عکاسی و… چنانچه قائل به درج عناوین و تقسیمبندی موضوعی باشیم، باید تابع تعاریف دقیقتر، مقبولتر و شناخته شدهتری عمل کنیم.
یک خبر چقدر و از چه جهاتی ارزش دارد و خصوصاً این ارزش تا چه اندازه تابع زمان و موقعیت زمانی محاسبه میشود؟ آیا گزارههای خبری میتوانند فارغ از گذشت زمان، جذابیت و عملکرد خود را برای همیشه و یا حداقل برای مدتی طولانی حفظ کنند؟ بیتردید هر خبر، بستگی به میزان اهمیت، تاثیرگذاری بر وقایع مرتبط دیگر، ماندگاری، اتصال به یک خبر مشابه، نسخ اعتبار و موضوعیت و…، کم و بیش، بعد از مدتی وجاهت خبری و در نتیجه ارزش خبری اولیه خود را از دست میدهد و حداکثر ممکن است برای ارجاعات تاریخی و به عنوان مرور و یادآوری وقایع، قابل رجوع باشد.
«عکس خبری» در واقع نوعی خبر مستند تصویری است و در نتیجه تابع همین قاعده کلی خبر قابل بررسی خواهد بود. عکس خبری ارزش زمانی دارد. اگر عکسهای خبری قبل از تاریخ انقضاء منتشر نشوند، دیگر با این عنوان، جذابیتی برای دبیران خبری، رسانهها و مخاطب ندارند. عکس خبری حائز پیغامی برای اطلاعرسانی است که تاریخ مصرف معین دارد. بعد از این زمان تنها میتواند به عنوان یک سند خبری، ارزشی برای مرور اخبار و مطالعه روال و جزئیات وقایع داشته باشد. عکسهای خبری مبتنی بر حضور عکاس در یک رخداد مهم است و کمتر بر پایه پژوهشهای اختصاصی و عمیق قبلی یا دغدغههای تحقیقی انجام میشود. اگرچه گاهی نگاهی خاص ممکن است محتوای زیبائی شناختی و تحلیلی بیشتری، نسبت به یک عکس خبری ساده داشته باشد؛ اما همچنان در بخش خبری تابع همان قاعده کلی خواهد بود. البته میپذیرم تفکیک عکسهای یادگاری از عکسهای خبری، در حواشی رویدادهای خبری با دشواریهایی همراه است.
«عکسهای مستند اجتماعی» از نظر محتوایی و کاربردی، نقطه مقابل عکسهای خبری محسوب میشوند. به این معنا که؛ عکسهای مستند اجتماعی تاریخ مصرفهای کوتاه مدت و آنی ندارند. میتوانند در زمانهای مقتضی مورد استفاده قرار بگیرند. همچنین معمولاً مبتنی بر پژوهشهای مدتدار اختصاصی و جامعهشناسی عمیق و با قصد قبلی و شخصی عکاس انجام میگیرد. عکس مستند اجتماعی بر روی ماهیت و کیفیت زندگی اجتماعی متمرکز میشود و به مصادیقی از یک وضعیت پایدار یا نسبتاً پایدار فرهنگی ـ اجتماعی میپردازد، در صورتی که عکسهای خبری وقایع و اتفاقات یا یک پدیده ناگهانی و موضوعی را نشان میدهند. عکس مستند اجتماعی ـ خودآگاه یا ناخودآگاه ـ نگاهی تحلیلی و تفسیری نسبت به موضوع دارد، در حالی که عکس خبری در شکل ایدهآل خود ـ اگرچه عملاً ناممکن است ـ تنها واقعه را ثبت و منعکس میکند بدون این که قضاوت و تحلیل را اصل بداند. به عبارتی؛ در حالی که عکس خبری از نظر عمق و شیوه بیان به سمت رپورتاژ خبری گرایش دارد، عکس مستند اجتماعی به سمت مقاله پژوهشی متمایل است. این تفکیک را حتی در یک رویداد واحد هم میتوان قائل شد. مثلاً نگاه خبری عکاس و یا مستند اجتماعی به مراسمی مثل عاشورا، قالیشویان، جشن سده و… میتواند به عکسهایی کاملاً متفاوت منجر شود.
به این ترتیب پرترهای که مثلاً از یک سیاستمدار در یک نشست سیاسی یا هر رویداد سیاسی و خبری گرفته میشود ـ بدون حضور گزارهها و نشانههای خبری به طوری که همیشه و به راحتی کنار عبارت «وی همچنین افزود…» قابل استفاده است ـ یا عکسی که بیهیچ نشانه و کنایه تاریخی، به راحتی میتواند در زمانهای مختلف روی یک پوستر تبلیغاتی و انتخاباتی به کار گرفته شود، نمیتواند در گروه عکسهای خبری ـ با تعریفی که گذشت ـ باشد. همانطور که ابداً به ژانر عکس مستند اجتماعی نیز تعلق ندارد. یا حضور یک اشل (مقیاس) انسانی در کنار یک اثر معماری و تاریخی برای انتساب آن به عکس مستند اجتماعی کافی نیست.
«عکس ورزشی» هم موضوع مجادله دیگری است در عناوین عکاسی. نباید همیشه و مطلق؛ عکس از ورزش و حواشی ورزش را با ژانر «عکاسی ورزشی» یکی دانست. ورزش فعالیتی حرفهای، هیجانانگیز و پرتحرک است و عکس ورزشی تلاشی است برای ثبت لحظات جذاب آن که ممکن است جنبه رقابتی و مسابقه داشته باشد و یا به صورت فردی و غیررقابتی انجام شود. عکاسی ورزشی مهارت خاصی است که وقایع، زیبائیها و دشواریهای حرکات ورزشی را در تنگناهای ناگزیر زمانی و تکنیکی نمایش میدهد. البته اندازه محدوده آن در بین متن و حواشی میتواند تقریباً تابعی از شرایط و سلائق باشد. اما بیتردید؛ هر آنچه نام و یا کاربرد و شهرت ورزشی داشته باشد، نمیتواند الزاماً موضوع عکس ورزشی هم باشد. توپی که با سرعت وارد دروازه حریف میشود سوژه خوبی است برای عکاسی ورزشی اما توپی که پشت ویترین یک فروشگاه ورزشی عرضه شده باشد، موضوعیتی برای عکس ورزشی ندارد. ورزشکاری که با پرشی بلند و دیدنی، قابلیتهای بدنی خود را در یک مسابقه به نمایش میگذارد و یا سنگ نوردی که صبور و قدرتمند از کوه و سنگ و دیوارههای یخی بالا میرود، سوژه مطلوب عکاسان ورزشی است. اما همین ورزشکار در یک برنامه مصاحبه تلوزیونی یا در صف نانوایی و… نمیتواند موضوع عکس ورزشی باشد. فوتبال یک ورزش حرفهای و پرطرفدار است و قاعدتاً موضوع عکس ورزشی. اما بازی کودکانه، حتی به نام فوتبال، فارغ از دیگر وجوه عکاسانه، یا جشن تولد فرزند یکی از ملیپوشان بسکتبال و… به طور ماهوی ربطی به موضوع عکس ورزشی ندارند. یا خصوصاً تاثیرات یک مسابقه ورزشی، مثل تصویری از خانوادهای که در خانه برنامه ورزشی تماشا میکنند یا جشنهای خیابانی بعد از پیروزیهای ورزشی و…، بدون فعالیتها و هیجانات مستقیم ورزشی، بیشتر حائز تحلیل جوانب رفتارها و تاثیرات اجتماعی ورزش بوده و به عکسهای مستند اجتماعی و خبری نزدیک ترند تا عکسهای صرفاً و دقیقاً ورزشی.
دست آخر باید اشارهای هم داشته باشم به «عکس خلاقانه» که الزاماً مساوی با دخل و تصرفات نرم افزاری و فتوشاپی در عکس یا هر نوع ساختارشکنی بیدلیل و بیمعنا و … نیست و شرح آن به فرصتی دیگر نیاز دارد. بماند که عکس، بدون خلاقیت، اصولاً نمیتواند و نباید موضوع بحث هنر عکاسی باشد.