به گزارش سرویس تجسمی هنرآنلاین، در این نمایشگاه با نمایش بیش از 60 اثر از جمله آثار عکاسی، حجم و نقاشی (صورتکها، پرسنلی فوری، ماشین تصادفی، یادگاری، دیوارنویسی و …) دورههای مختلف کاری مهدی سحابی در معرض تماشای عموم قرار گرفته است. به گفته وحید ملک، مدیر مجموعه گالریهای آرت سنتر، این نمایشگاه در ادامه سلسله نمایشگاههای مروری بر آثار پیشگامان هنر نوین ایران تدارک دیده شده است.
در مراسم گشایش این نمایشگاه، در کنار حضور مسئولان و بزرگان فرهنگ و هنر ایران، حوری اعتصام نویسنده کتاب «گفتوگو با مهدی سحابی» که توسط انتشارات مرکز منتشر شده است، این کتاب را برای علاقهمندان امضا کرد. همچنین در بخشی از مراسم افتتاحیه، فیلمی نیز مانند دیگر برنامههای بزرگداشت پیشگامان هنر معاصر ایران درباره مهدی سحابی و آثار او که توسط محمد حمزهای ساخته شده بود، پخش شد.
همچنین بخشی از آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه از 7 تا 48 میلیون تومان قیمتگذاری شده و در اختیار هنردوستان، گالریداران و مجموعهداران قرار گرفته است.
ترجمه در جستجوی زمان از دست رفته، شاهکار سحابی
محمود دولت آبادی در نشستی که با حضور جمع کثیری از هنرمندان و هنردوستان در این نمایشگاه برگزار شد با اشاره به ترجمه کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مهدی سحابی، گفت: یک شب که در محضر مهدی سحابی نشستیم و گفتیم و برخواستیم، سخن از ترجمه کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» به میان آمد. به سحابی گفتم چه خوب که این اثر برجسته راسل را ترجمه میکنید تا بدانیم در دنیا چه میگذرد.
وی در این باره ادامه داد: در آستانه قرن بیستم، 3 اثر بزرگ در جهان و به خصوص در اروپا پدید آمد. یک اثر به زبان آلمانی توسط موزیل نوشته شد که هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است. کتاب دوم توسط جیمز جویس به زبان انگلیسی نوشته شد که به رغم ترجمه این کتاب به زبان فارسی، هنوز منتشر نشده است و کتابی که جلد نخست آن را در اختیار دارم، در جستجوی زمان از دست رفته است که به زبان فرانسه نوشته شده است.
این نویسنده برجسته با اشاره به اینکه در همین دوره شاهد ظهور نویسندگان بزرگ هستیم، تصریح کرد: وقتی با کتاب برجسته «در جستجوی زمان از دست رفته» مواجه میشویم از این سیر تکامل فرهنگی تعجب میکنیم. تا پیش از جنگهای ویرانگر اروپا، فرانسه به عنوان مهد فرهنگ و تمدن شناخته میشود.
دولت آبادی درباره مهدی سحابی ادامه داد: سحابی انسانی بود که توانست خود را بازیابد. همانطور که پیش از این گفتم و نوشتم، کار هنرمند چیرگی بر خود است و هنرمند میخواهد ابتدا از عهده خودش برآید. این کاری بود که سحابی انجام داد. به علاوه اگر درباره پروست صحبت میکنم برای این است که او یکی از نویسندگان معدود جهان است که توانست بر خودش چیره شود و این موضوع نه ربطی به دولت زمان خودش داشت، نه حکومت و نه حتی ربطی به جامعه داشت. پروست گفته بود در میان داستانهای کتاب مقدس بیش از همه کشتی نوح دردناک است، زیرا حضرت نوح برای 40 روز در کشتیاش جدا از جهان زندگی کرد؛ پروست هم در اتاق خودش مثل نوح در کشتی زندگی کرد و توانست بر خودش چیره شود.
وی اظهار داشت: این کتابها هر سه بر اساس تداعی معانی نوشته شده است. بعد از پروست جنگها اروپا را ویران کرد. امیدوارم این اتفاق دیگر نه برای اروپا و نه برای کشور ما نیفتد و این جنگهای ویرانگر، منطقه ما را ترک کند تا مردم منطقه زندگی عادی خودشان را داشته باشند.
این نویسنده در پایان با اشاره به آلبر کامو، نویسنده دیگر فرانسوی گفت: آلبرکامو دچار نوعی دوگانگی است و پیامش در کتاب «بیگانه» این است که زندگی را به فردا موکول نکنیم.
از ایدئولوژی تا انتزاع محض
رضا کیانیان اما هنرمند دیگری بود که با حضور در این مراسم، با اشاره به مرور سیر تحول آثار مهدی سحابی اظهار داشت: وقتی فعالیتهای سحابی را مرور کردم به نکتهای رسیدم که خودم هم آن را تجربه کردهام. “گارد جوان” اولین ترجمه این هنرمند است. کتابی ایدئولوژیک، سخت و آهنین. تا 10-11 سال بعد که شاهد سیر بسیار جالب و معنیداری هستیم. ترجمههای کتاب به مرور به سمت کتابهای سوسیالیست و بعد ترجمه متون کلاسیک جهان پیش رفت. این سیر در نقاشی و کارهای تجسمی این هنرمند نیز هویدا است. در این دوره نگاه جزمی وجود داشت که در آن به همه چیز پاسخ داده شده است و سوالی وجود ندارد.
این بازیگر مؤلف در این باره ادامه داد: اما به مرور این نگاه جزمی ترک بر داشت و به این دنیای بسته و تاریک نور تابیده شد. سحابی شروع میکند به نگاه جهان و دیدن و کشف کردن. تابلوهای نقاشی ماشینهای تصادفی و قراضه مربوط به این دوره است. این اولین آثار سحابی است. در این آثار چه میبینیم، نوعی زوال؛ ماشینهایی که موقعی زنده بودند، حرکت داشتند کم کم از حرکت افتادهاند، همه چیز خلاصه شد به چیزی که دیگر از آن خلاصهتر نمیشود. به مرور رنگ در کارهایش بیشتر دیده میشود. شکافی که در دنیای جزمی اتفاق افتاده بازتر میشود و نور بیشتر میتابد.
کیانیان گفت: پیکاسو میگوید در 20سالگی میتوانستم آثار رامبراند را بکشم اما 20سال طول کشید تا بتوانم مانند بچهها رنگ کنم و به آثار کودکانه برسم و مانند کودکان بازیگوشی کنم. اما سحابی در زمان کوتاهتری به این بازیگوشی رسید.
این عکاس و مجسمهساز تصریح کرد: در دنیا همیشه با فرم روبهرو میشویم با یک فرمی که بعد مفهوم روی آن سوار میشود. در دنیای جزمی اول مفهوم جلویتان قرار میگیرد و وقتی به فرم خالص میرسد از ادبیات دور میشود به نقاشی صرف و به به بازیگوشی میرسد. هنرمند رها شده و به خودش میرسد آن وقت است که تازه اثر هنری را خلق میکند این در حالی است که پیش از این اثر هنری را میساخت.
وی در این باره اینگونه ادامه داد: بچهها 2 وجه دارند؛ یک وجه تکرار است اما در وجه دیگر از تکرار خوششان نمیآید. در بخش تکرار رابطهها را کشف و دنیا را معنا میکنند، اما وجه دیگر بازیگوشی است. برنامه روزانه سحابی چه بود. صبحها کتاب ترجمه میکرد- یک انسان منطقی که خودش و مخاطبانش را کشف میکند- بعد غذا میپزد و بعد نقاشی میکند. یعنی اول فعالیتهای منطقی و بعد از ادبیات جدا میشود و سراغ یک سری چوب و خرت و پرت و دورریز میرود و به آنها جان میبخشد. دورریزهای سحابی پرنده میشود، ماهی میشود، ستون و جعبه میشود. بعد رنگها میآیند.
کیانیان با بیان اینکه سحابی مانند بچهها هیچ منفعت طلبی ندارد، افزود: این هنرمند ابتدا سراغ نقاشی ماشینهای قراضه میرود، بعد ماهیها، دورریزهای طبیعت، آدمکها و صورتکها؛ بعد به سمت انتزاع میرود و آثار بیعنوان. در این مرحله به انتزاع کامل میرسد و کودکیاش کامل میشود. اینجاست که به نوعی بلوغ دست پیدا میکند، به دیوارنگارهها میرسد. سحابی در آثارش به مرور به رهایی عجیبی دست پیدا میکند که مال خودش نیست و به همه تعلق دارد.
این هنرمند در پایان سخنان خود با اشاره به نقل قولی از عباس مخبر گفت: عباس مخبر جملهای درباره سحابی میگوید و آن هم این است که «سحابی آدم حسابی بود. شاید فامیلیاش حسابی بوده و به مرور به سحابی تبدیل شده است.» اما من وقتی به گستره کارهای این هنرمند نگاه میکنم، میبینم نه! سحابی واقعاً سحابی بود. کهکشانی بزرگ، عمیق، بی انتها و در ضمن حسابی.
کتابی که هیچگاه کامل نشد
حوری اعتصام، نویسنده کتاب گفتوگو با مهدی سحابی که در این نمایشگاه از آن رونمایی شد، با اشاره به اینکه سابقه دوستیاش با مرحوم مهدی سحابی به سال 1345باز میگردد، گفت: سحابی یکی از دوستان قدیمیام بود. از همان اوایل دوستیمان همیشه درباره مسائل مختلف ادبی و هنری با یکدیگر برای ساعتهای طولانی صحبت میکردیم تا اینکه اواخر عمر این هنرمند، تصمیم گرفتم درباره آثار و فعالیتهایش به صورت منسجم به بحث و بررسی بپردازم.
وی با اشاره به اینکه به دلیل فوت نابهنگام سحابی فرصتی برای نقد و بررسی ترجمههایش دست نداد، اظهار داشت: در این کتاب درباره عکسها و نقاشیهایش صحبت کردیم اما فرصت نشد تا درباره ترجمههایش صبحت کنیم. این کتاب در حالی نیمهتمام باقی ماند که درون خودش کتاب کاملی است. اگر میخواستم تمام گپوگفتهایم را با این هنرمند ضبط کنم به کتابی 10جلدی تبدیل میشد.
اعتصام ادامه داد: مهدی سحابی حرف برای گفتن زیاد داشت. انسانی صاحب نظر و کامل بود که پس از تمام تجاربش در زندگی به نویسندگی روی آورد. قصههای بسیار زیبایی هم نوشت. داستانهایی مانند ماهیها و باغ کاغذی. کتاب ناگهان سیلاب سحابی را بدون اینکه کتاب را زمین بگذارم سه بار خواندم و در هر بار دریافت تازهای داشتم. سحابی فلسفه نمیبافت فلسفه را زندگی میکرد. انسانی ساده و فروتن که زندگی را جدی نمیگرفت.
مهدی سحابی، نقاش، مجسمهساز، عکاس، نویسنده و مترجم توانای ایران، در زمانی که اوج قابلیتهای خود را تجربه میکرد در مرگی نابهنگام در 65 سالگی در پاریس درگذشت. سحابی که متولد 1323 در شهر قزوین بود در کنار هنر نقاشی خود، از مترجمان توانایی محسوب میشد که بسیاری از نویسندگان بزرگ غرب را در ایران شناساند یا به کار آنها در بازگرداندن آثارشان به زبان فارسی حیاتی دوباره بخشید؛ سیلونه، سلین، سیمون دوبووار، کالوینو و فوئنتس از این جمله بودند. اما شاهکار او بیتردید بازگردان رمان عظیم مارسل پروست، «در جستجوی زمان از دست رفته» بود.
سحابی همانگونه که در نویسندگی به موفقیتی شایان دست یافت؛ در نقاشی، مجسمهسازی و عکاسی نیز دستی چیره و اندیشهای پویا داشت. نقاشیهای سحابی مانند کتاب رمانش «پیچک باغ کاغذی»، آکنده از پیچیدگیهای ذهنی و البته عظمت و شکوه توانایی قلمش است.
گفتنی است؛ این نمایشگاه تا 12 اسفند ادامه خواهد داشت و علاقهمندان میتوانند برای دیدن آثار، همهروزه از ساعت 12 تا 21 به فرمانیه، بلوار اندرزگو، انتهای خیابان سلیمی شمالی، شماره 147، باغ انجمن خوشنویسان ایران مراجعه کنند.