معماری در نقاشی‌های رنسانس رم ایتالیا

  • مشروح مطلب
  • مطالب مشابه
  • بخش‌های مرتبط

معماری در نقاشی‌های رنسانس رم ایتالیا

نمایشگاه «ساخت تصویر: معماری در نقاشی رنسانس ایتالیایی»، با هدف بالابردن درک و دانش بازدیدکنندگان درباره زیباترین نقاشی‌های معماری که توسط مشاهیری همچون دوچو (Duccio)، بوتیچلی (Botticelli)، کریولی (Crivelli) و دیگر هم عصرانشان کشیده شده است، برگزار شد. بازدیدکنندگان ترغیب می‌شدند با دیدی متفاوت به ساختمان‌های به تصویر کشیده شده در نقاشی‌ها نگاه کنند و به بررسی چگونگی خلق فصاهای تخیلی فرای آجر و سنگ واقعی توسط هنرمند، بپردازند.
بهار 2014 گالری ملی (National Gallery) اولین نمایشگاه را در انگلیس برای به نمایش گذاشتن نقش معماری در نقاشی رنسانس ایتالیایی در قرون 14، 15 و 16 برگزار کرد. در این نمایشگاه چگونگی تاثیر معماری در شکل و مفهوم نقاشی‌های ایتالیایی دوره رنسانس در معرض دید عموم قرار گرفت.

این نمایشگاه نتیجه تحقیقات مشترک بین گالری ملی و دانشگاه یورک بود و تفسیر تازه‌ای از مجموعه نقاشی‌های رنسانس ایتالیایی گالری ملی ارائه داد. همچنین در این نمایشگاه آثار دیگری همچون شاهکار نقاش ونیزی سباستین دل پیومبو (Sebastiano del Piombo) با نام «قضاوت سلیمان» برای اولین بار در 30 سال گذشته به نمایش گذاشته شد.

پنج فیلم کوتاه همزمان با این نمایشگاه به نمایش در آمد که دیدگاه جدیدی از معماری واقعی و تخیلی را نشان می‌دادند. این فیلم‌ها محصولی از همکاری معمار برجسته سوییسی پیتر زومتر (Peter Zumthor)، مارتا فینس (Martha Fiennes) فیلمساز، تی جی کلارک (T J Clark) تاریخ‌شناس هنر، تاریخ‌شناس فیلم جان دیوید رودز (John David Rhodes) و کارگردان سینمایی بازی کامپیوتری پیتر گورنستین (Peter Gornstein) بودند.
نقش معماری در نقاشی رنسانس

اما به چه دلیل نقاشان ایتالیایی زمان رنسانس از ساختمان‌ها و بناها در نقاشی‌های خود استفاده می‌کردند؟ ساختمان‌ها در نقاشی‌ها معمولا در زمینه و یا فیلتری برای جداسازی فضاها دیده می‌شوند که معمولا نقشی منفعل و یا در بهترین حالت نقشی مکمل دارند. با نگاهی دقیق به بناها در نقاشی‌های دوره رنسانس در ایتالیا و نمایش برجسته آن‌ها در نقاشی، متوجه می‌شوید که این ساختمان‌ها در حال اجرای نقش مهمی‌ هستند و پیام اصلی نقاشی در آن‌ها نهفته است.

ساختمان‌ها عملکرد زیبایی‌شناختی مهمی‌ برعهده دارند. آن‌ها تصویر را با شکل‌های هندسی، طاق‌ها و ستون‌های باشکوه، رنگ‌ها و مواد و حاشیه‌ها و برجستگی‌ها، مزین می‌کنند. از این دید زیبایی‌های معماری تنها با هدف آرایش تصویر به کار رفته‌اند. اما زیبایی‌های معماری در سطوح عمیق‌تری نیز روی نقاشی کار می‌کنند. مقیاس، ساختار، نسبت، انبوه‌سازی و تمام زبان معماری کلاسیک و گوتیک در نقاشی قابل مشاهده و تشخیص است. یک تصویر می‌تواند زیبایی معماری را در خود جای دهد.

در طراحی لورنزو کوستا (Lorenzo Costa) که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید، زیبایی‌های و جزییات معماری کشیده نشده است. بلکه آنچه در اینجا مطرح است استفاده از معماری برای خلق یک قوس زیبا در بالای تصویر و یکپارچه کردن نقاشی با نسبت‌های باشکوه آن است. این یک ترکیب‌بندی و ساختارسازی زیبا با استفاده از معماری است.

ایده زیبایی معماری به نوع دیگری توسط زانوبی استروتزی (Zanobi Strozzi) در تابلوی «ربودن هلن» به کار گرفته شد. در نقاشی او بنای قصر استعاره‌ای از زیبایی است. رنگ صورتی باید نمادی از رنگ چهره و زیبایی هلن باشد تا تلاشی برای به تصویر کشیدن یک ساختمان واقعی. زیبایی هلن در معماری تصویر تنیده شده است. رنگ صورتی چهره و آثاری از رنگ‌های سفید و سیاه که در استخوان‌بندی بنای به تصویر کشیده شده دیده می‌شود.

از سوی دیگر معماری ترکیب‌بندی تصویر را به بهترین شکل انجام می‌دهد. نسبت‌های دقیق در طراحی تصویر و داشتن چارچوب یکپارچه و محکم توجه بیننده را جلب می‌کند و تاکید‌های خاصی روی نقاشی ایجاد می‌کند. همچنین نقاشی را به بخش‌های کوچکتری تقسیم می‌کند که می‌توانند به نوعی راوی داستان تصویر باشند. در برخی نقاشی‌های ساستا (Sassetta) می‌توان داستان تصویر را به خوبی از روی بخش‌بندی‌های معماری روایت کرد. تیتیان در نقاشی‌هایش از پایه‌های ستون و مجسمه‌های برجسته برای ایجاد و انتقال احساس استفاده می‌کرد. تمام این نقش‌ها به نوعی برای جذب بیننده به کار می‌رفت و معماری وسیله قدرتمندی برای برانگیختن احساسات تماشاگر اثر بود.

بنابراین معماری در یک تصویر می‌تواند به خوبی یک داستان بصری خلق کند و با توجه به عمق درک، هر بیننده تصورات شخصی خود را از داستان و شخصیت‌های آن خواهد داشت. هر وجه از طراحی معماری می‌تواند بخشی از داستان را روایت کند. به همین دلیل‌ اندازه‌های دقیق، ترکیب بندی‌های متقارن و ساختمان‌های با شکوه در به تصویر کشیدن معماری اهمیت دارد. پاسخ‌های احساسی بیننده به نقاشی با توجه به نوع معماری به کار رفته می‌تواند کم و یا شدید باشد.

گرچه در هنرهای باستانی، بیزانسی و قرون وسطی پاسخ بیننده از اهمیت قابل توجهی برخوردار بود، اما نوع دیگری از ارتباط بیننده در دوران رنسانس در نقاشی‌ها ظهور پیدا کرد. هنرمندان مخاطبان خود را با روشی مستقیم‌تر به تصویر جذب می‌کردند و برای این کار معماری بهترین وسیله بود. در برخی نقاشی‌ها تصویر حضرت مریم و عیسی مسیح در فضاهای معماری بسیار با شکوه دیده می‌شود. در تصویری که توسط دومنیکو ونتزیانو کشیده شده بود عیسی مسیح همزمان که در آغوش مادر است اما ایستاده و نگاه مصمم و با ایمانی دارد. این ترکیب حمایت و ارتباط با دنیای بیرون با محیط معماری محتوای کامل‌تری پیدا می‌کند و نقاش گویی بخشی از پیام عیسی مسیح به پیروانش را در نقاشی خود جای داده است.

تصویر دروازه‌های پیروزی که توسط بوتیچلی (Botticelli) و پروتزی (Peruzzi) در ستایش پادشاهان نقاشی شده است، این پیغام را انتقال می‌دهد که در زمان باستان مردم به دروازه‌های پیروزی علاقه و توجه خاصی داشتند.
معماری در نقاشی: یک هم‌زیستی

گرچه نقاشی و معماری معمولا به عنوان دو هنر مستقل و کاملا مجزا در نظز گرفته می‌شوند، در طول تاریخ نقاشان و معماران همواره الهام‌بخش یکدیگر بوده‌اند و ایده‌ها و کارهای مشترک بسیاری داشته‌اند. نقاشی معماری یک اختراع رنسانسی نبود. در طول تاریخ ساختمان‌ها همواره منبعی مهم و قابل توجه برای نقاشان بوده‌اند. انواع مختلفی از بروز معماری در نقاشی از مصر باستان و بین النهرین تا روم و بیزانس، بصورت حکاکی‌های روی تخته سنگ و یا نقاشی‌های دیواری بی‌نظیر مشاهده شده است. در اواخر قرون وسطی و رنسانس در ایتالیا شهر پمپی و هرکول همچنان مدفون شده بودند و هنرمندان از نقاشی باستانی اطلاعات‌ اندکی داشتند. اما بقایای ساختمان‌های رومی‌ و مجسمه‌ها و مدال‌ها معماری را زنده نگاه داشته بود. به علاوه در دوران قرون وسطی هنرمندان نوآوری‌های معماری را در تمامی‌ طرح‌ها، نقاشی‌های دیواری، دست نوشته‌ها و مجسمه‌های خود استفاده می‌کردند و هنرمندان ایتالیایی زمان رنسانس طرح‌ها و جزییات همه دستاوردهای قرون وسطی را در کارهای خود مورد استفاده قرار می‌دادند.

یکی از مهم‌ترین دلایل ارتباط نزدیک نقاشی و معماری در زمان رنسانس، آموزش نقاشی و معماری به صورت هم‌زمان بود. در واقع در این زمان هیچ برنامه تحصیلی و یا دوره کارآموزی خاصی برای معماری وجود نداشت. برونلسکی (Brunelleschi) یک شاگرد طلاسازی بود، آلبرتی (Alberti) در دانشگاه به تحصیل حقوق پرداخته بود و می‌خواست کشیش و نویسنده شود. گولیانو دسنگلو (Giuliano da Sangallo) یک نجار بود و برامانت (Bramante) به عنوان یک نقاش آموزش دیده بود. رافائل (Raphael) نقاش بود و میکل‌آنژ با نقاشی و مجسمه‌سازی کارش را آغاز کرد و در نهایت به طراحی ساختمان پرداخت.

Donato Bramante, Santa Maria Presso San Satiro, Milan

بر خلاف عدم وجود آموزش رسمی‌برای معماری، مهارت‌ها از طریق هنرهای تجسمی‌ انتقال می‌یافت. نقاشی و معماری با هم آمیخته بودند و یکدیگر را تغذیه می‌کردند. البته اینگونه نبود که طراحی‌های بزرگ و سه‌بعدی معماری به صورت کوچک‌تر و در نقاشی تقلید شوند و یا بالعکس، نقاشی‌ها به طرح‌های معماری تبدیل شوند بلکه از همان ابتدا معماری با زبان دیگری تعریف شد. معماری نوپا از همان ابتدا به شکل دیگری در ذهن هنرمندان وجود داشت. تصورات معماری حق ویژه معماران نبود. بلکه برعکس، آثار معماری دوران رنسانس همگی حاصل خلاقیت‌های نقاشان آن دوره است که توسط سازندگان ساختمان و معماران به عنوان یک نوآوری مورد تحسین قرار می‌گرفتند. نقاشی‌ها تغذیه کننده تصورات معماری و فرهنگ بصری آن دوران و محل نگهداری ایده‌های معماری بودند.

Palazzo Rucellai, Florence

امروز در بسیاری از خیابان‌های ایتالیا معماری‌هایی مشابه نقاشی‌های رنسانس ایتالیا دیده می‌شود. برخی از نوآوری‌های معماری نقاشی رنسانس که در زمان خود در نقاشی‌ها مورد توجه قرار نگرفته بود، سال‌ها بعد الهام‌بخش بسیاری از معماران شد.


دیدن منابع مطالب

بخش‌های مرتبط
مجله هنرمجله دانستنی‌های هنر

ژورنال‌های لیلیت

مجموعه‌ای جامع از مجلات دانستنی‌ها و مطالب مفید با موضوعات گوناگون و متنوع

اَپ لیلیت

دریافت رایگان اپلیکیشن لیلیت

error: هشدار ⚠️ محتوا محافظت می‌شود